توضیحات
داستان رمان گندم، درمورد یک خانواده ثروتمند هست که بیشتر اعضای اون کنار هم زندگی میکنن. طی اتفاقاتی یکی از اعضای این خانواده به نام گندم متوجه میشه که بچه ی سر راهی بوده. گندم مشکلات روحی پیدا می کنه و در طی همین اتفاقات سامان متوجه علاقه شدید خودش نسبت به دختر عمش گندم شده. اما با یک نامه همه چیز خراب میشه و…
اسم رمان: رمان گندم
نویسنده این اثر: مرتضی مودب پور
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان دانلود رمان گندم
فقط سه نفر بودن که دلشون می خواست این مجموعه به همین صورت بمونه ودست نخوره! اولیش پدربزرگم بود ودو تای دیگه من و کامیار. کامیار پسرعموم بود که ازمن بزرگتر بود. من پسرتک خونواده بودم اما کامیار دوتا خواهر کوچیکتر ازخودشم داشت. یکی شون تازه رفته بود دانشگاه و اون یکی م کلاس اول دبستان بود.
اسم یکی شون کتایون بود و اون یکی کاملیا. عمه هام از پدر و عموم، یکی دوسال کوچیکتر بودن و یکی شون یه دختر داشت و اون یکی دوتا. شوهر عمه هام هر دوشون کارمند بازنشسته بودن واز صبح که چشم وامی کردن، راه می افتادن تو باغ و زمین رو متر می کردن و برای تقسیم کردن و ساختنش، نقشه می کشیدن ومرتب زیر گوش پدروعموم می خوندن که باید زودتر این باغ رو تیکه تیکه کرد وساخت!
خلاصه همه باهم متددشده بودن علیه این باغ بزرگ و قشنگ. زن ها و دختر های خونواده م همینطور! همه ش غرمی زدن که این باغ وخونه های قدیمی به چه درد می خوره و آدم جلوی دوستاش خجالت می کشه و جرات نمی کنه یه نفر رو دعوت کنه اینجا و خلاصه ازاین حرفا! البته این صدبت ها فقط بین خودشون بود وتاوقتی که پدربزرگ تو جمع نبود!
رمان خوندن به عنوان یه فرار از واقعیت یه قابلیتیه که توی سیستم هر کس هست.
من بهترین رمانی که تاحالا خوندم، به عنوان هدیه به دوستام دادم.
رمان‌ها به من احساس همبستگی با شخصیت‌ها میده و از این رو به راحتی میتونم باهاشون ارتباط برقرار کنم.