رمان خوان

شخصیت اصلی رمان حکومت یک پادشاهی، اینگونه خود را معرفی می کند... قلمرو من، قانونای من. اسمم جاناتان کینگه. همه میگن بی‌رحمم، خشنم و بی‌احساس. راست میگن. قدرت برای من مثل یه بازی شطرنجه و آدما مهره‌های منن. شاید از بیرون یه جنتلمن شیک به نظر بیام، ولی واقعیت اینه که من ضدقهرمان این قصه‌ام. هرکی بخواد جلوم وایسه، آخرش ...

رمان زنده باد پادشاه، جلد اول از مجموعه تاج سلطنتی است... وقتی بورسیه گرفتم واسه اینکه سال آخر دبیرستانمو تو سوییس بخونم، اصلاً فکر نمی‌کردم قراره گیر بیفتم تو تاریکی زندگی یه روانی واقعی. روگ رویال. از همون پسراییه که مامانا از همون اول بهت هشدار می‌دن: "بهش نزدیک نشو." بیشتر از حد خوشگل، پول‌داره بشدت، و خانوادش پایه گذاران ...

رمان تاوان دروغ هایت را بپرداز، جلد دوم از مجموعه تاج سلطنتی است که در خلاصه آن می خوانیم... اولین بار که چشمم بهش افتاد، دوست داشتم مال خودم بشه. همیشه هر چیزی که میخاستم رو به دست میاوردم، این روحیه جنگ جویی تو ذاتم بود. و وقتی می‌فهمم دوست‌پسر داره، خونم به جوش میاد، ولی بازم باعث نمیشه ازش ...

در ابتدای رمان جفت فراری آلفا می خوانیم... خیانت دیدم، پس زده شدم، حالا جفت مقدرم میخواد برگرده؟ عمرا. شیش سال پیش، وظیفه‌شو به من ترجیح داد. بعدش فروختنم به یه مشت آدم بدذات، هشت ماه زندانی بودم، بچه‌ی اونم حامله بودم. فرار کردم، قسم خوردم دیگه هیچوقت پشت سرمو نگاه نکنم. ولی خب، ظاهراً قرار نیست سرنوشت اونجوری که ...

پنج سال از زمانی که اوا (ایوا) شوهرش را به میدان نبرد بدرقه کرد، می‌گذشت؛ جایی که او را مرده فرض کرده بودند. ماه عسلشان فقط چند روز طول کشیده بود و حالا چهره‌اش در حافظه‌اش محو شده بود. شاید به همین خاطر بود که اوا در مراسم خاکسپاری‌اش حتی یک قطره اشک هم نریخت. درست زمانی که داشت خودش ...

در بخش های ابتدایی از رمان قربانی خوشمزه می خوانیم... اونو به عنوان قربانی به هیولا تقدیم کردن. اون آدم می‌خورد، یه هیولای ترسناک بود. میلا هر چقدرم سعی می‌کرد خودشو بی‌خیال نشون بده، نمی‌تونست جلوی لرزش از ترسشو بگیره. ولی یه چیز عجیبی تو این هیولا بود. واقعاً هیولا بود؟ «هوم…… واقعاً؟ آره، تو خوشمزه‌ای، پس باید کم‌کم بخورمت.» اسم ...

رمان سروان مدبر، روایت‌گر تقابل سروان ویهان مدبر با باند فروش و توزیع مواد مخدر در تهران بزرگ است. در این بین سروان مدبر با خلاء های بزرگی در گذشته و زندگی حال خودش مواجه می‌شود که شدیدا در روند پرونده تاثیر گذار است. او زنی را شبیه به معشوقه از دست داده خود در میان این پرونده می‌یابد که ...

راوی رمان فرسوده داستانش را این گونه آغاز می کند... قرار بود کار ساده‌ای باشه، ولی هیچ‌چیزی تو رابطه با ناکس ساده نیست. یه دقیقه داریم دعوا می‌کنیم، دقیقه بعد دارم از دیدن هندستنداش بدون تی‌شرت بیش از حد لذت می‌برم! عاشقش شدن اشتباهه… سرم رو می‌ذارم عقب روی تخت و نفس‌نفس می‌زنم. ایوری یه حوله میاره و خودمو تمیز ...

داستان رمان فرشته ای از تبار جهنم، درباره دختریه که به شدت ساده و آرومه و خانواده معمولیی داره؛ اما ناگهان خانوادشون از هم میپاشه. دختر از محبت خونواده طرد میشه و به چشم سر بار میبیننش فقط به خاطر اینکه خاص نیست. اون پشت سر هم عزیزانش رو از دست میده. آتش انتقام وجود اون رو پر می‌کنه وقتی ...

موضوع رمان نزدیک مثل نفس، در مورد یه پلیس مخفی به اسم جهان است که وارد یه گروه خلافکار میشه. اما لو میره و  سرکرده اون گروه جهانو میدزده مافوق جهان سرهنگ جلیلیه که دوست و همکار پدر جهانم بوده. خسرو که سرکرده گروه خلافکارهاست و از  قبل سرهنگ جلیلیو میشناسه برای گرفتن انتقام از جهان و سرهنگ، همزمان با ...

ترانه در رمان دیوانه، دوساله ک عاشق هم کلاسیش به اسم ارشه؛ اما نمیتونه به این عشق اعتراف کنه ....تو همون اوضاع ارش هم به یکی دیگ از هم کلاسی هاش چشم داشته اما حسش مثل یه نسیم زود گذره ک اتفاقا از این بابت هم کلی ضربه میخوره.... حالا چجوری میشه ک ترانه به ارش میرسه... تازه توی داستان ...

رمان روزای بی عسل، داستان پسر پولداری است که عاشق یه دختر مذهبی میشه و بعد کلی سختی و مخالفت بهم میرسن. اما آیا این عشق پایدار میمونه!؟ باید دید... اسم رمان: رمان روزای بی عسل نویسنده این اثر: مینا قاسمی ژانر رمان: عاشقانه، طنز گوشه ای از داستان رمان روزای بی عسل فریبا، یاعسل یا هیچ کس.. فریبا: ماهان اون دختره اُمله میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بچه این ...

داستان حرامزاده استانبولی با یک دختر هنجار شکن، در جامعه سنتی ترکیه آغاز می شود. آرمانوش دختری که نوزده سال سن دارد و خیلی زیبا و باهوش است.او همه زندگی اش را با مادر و ناپدری اش در آمریکا گذرانده است و بالاخره تصمیم میگیرد به استانبول برود تا با گذشته  پدرش آشنا شود و ریشه اش را بهتر بشناسد.اما زمانی که آنجا میرود از مهمان نوازی گرم خانواده پدرش و از شخصیت های عجیب افراد خانواده که همه زن بودن تعجب می کند.فقط آسیه،جوان ترین عضو خانواده که او هم مانند آرمانوش بدون پدر بزرگ شده،میفهمد که چرا آرمانوش این همه سوال دارد.این دو دختر جوان با هم به دنبال اسراری میروند که از صدسال پیش بر دوش خانواده سنگینی میکرد

رمان اتاق دریا داستان پسری به نام اتابک است. اتابک پسری سرکش و دوست داشتنی است که قصد ازدواج با دختری به نام پگاه را دارد. اما در پی معرفی دختر به خانواده‌اش متوجه می‌شود که مادرش به شدت با این ازدواج مخالف است! مادر اتابک که نمی‌تواند پسرش را از این ازدواج منصرف سازد از او می‌خواهد دست نوشته‌های او را که داستان زندگی‌اش هستند، بخواند …

رمان حزب تقابل قصه ‌ی زندگی « شیدا » دختری است که از کودکی توی خانواده ‌ای بی‌ مسئولیت بزرگ میشه و توی دام گذشته ‌ی زندگی پدر و مادرش میفته و به‌ طرز عجیبی به این گذشته پی می‌ بره. و از طرفی دیگه ، قصه ‌ی زندگی « امین » پسر پرورشگاهی که به‌ محض ورود به دانشگاه، متوجه آدم جدیدی میشه که خیلی به عزیزترین آدم زندگیش شباهت داره. نزدیک‌ شدن به اون دختر « ثمین » اون رو وارد باند خلاف ‌کاری بزرگی میکنه. در نهایت « امین » متوجه رازهای سربه‌ مهر زندگی پدر و مادرش میشه.