توضیحات
امیر حافظ در رمان رخنه، یه مرد پر نفوذ و قدرتمند است که ازش هر خلافی بر میاد و این دلیل بر این میشه که نیکی همسرش که تازه یک بچه یک ساله هم دارن از هم طلاق بگیرن. اما حافظ به نیکی اجازه نمیده بچش رو ببینه مگر این که هر بار …
اسم رمان: رمان رخنه
نویسنده این اثر: نگار رازقندی
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، معمایی
گوشه ای از داستان دانلود رمان رخنه
لگد محکمی به درب کوبیدم و فریاد زدم:
– به آقا بالا سرت بگو اگر نذاری بچه مو ببینم با مامور میام، اون وقت آبا اجداد خاندان سلطانیو میارم جلو چشم هاش.
پرستار بچه که داشت از پشت آیفون منو می پایید، ترسیده گفت:
– آقا گفتن درب رو براتون باز نکنم، اگر کارشون داری برید انبار.
حرصی کیفم رو چنگ زدم. لعنت بهت امیر حافظ…
نیکی نبودم اگر اون انبار کوفتی رو که معلوم نیست چی توش قایم می کتی رو روی سرت خراب نکنم. پشت ابوقراضه آقا سید نشستم. باز خوب بود می تونستم با این پی کارهای دادگاهم رو بگیرم ولله پول رفت و آمدم اندازه خرج کفن و دفن امیر حافظ درمی اومد.
انبار و کارگاهشون توی پایین ترین نقطه شهر بود که کثافت کاری هاشون رو مخفی نگه دارن. با ترس و لرز شیشه های ماشین رو بالا دادم و راهم رو پیش گرفتم تا بالاخره به مقصدم رسیدم. جایی فراتر از تصور هر کس. معلوم نبود چند تا جوون بدبخت زیر دست سلطانی ها نوچه بودند و هر روز چندتاشون قربانی این ها میشدن.