توضیحات
دانیار موحد در رمان حرکت معکوس کیست؟ مردیست از جنس کینه و نفرت…کینه ای که سراسر وجود او را فراگرفته و آرامشش را سلب نموده و در او موجب به انتقام جویی شده…انتقام از مردی با قلبی سیاه، که آوازه ی قدرتش لرزه به تنهای زیادی میاندازد…مردی که طوفان به زندگی اش انداخته و دنیای او را تاریک و سیاه نموده! و اینک در دنیای تاریک او روزنه ای کوچک وجود دارد…انتقام…!برای رسیدن به نور و شاید…آرامش…!
اسم رمان: رمان حرکت معکوس
نویسنده این اثر: تارا توکلی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان دانلود رمان حرکت معکوس
امضای خاص خود را روی برگه نشاند و سرش را بلند کرد. مرد با لبخندی مصنوعی و نصفه و نیمه نگاهش میکرد. مگر کسی هم لبخند واقعی او را دیده بود؟ اصلا کسی نمی دانست که او لبخند زدن را بلد است یا نه! اما برق چشمانش مشهود بود و غیر قابل انکار! باید هم برق میزد؛ درست، در آستانه ورشکسته شدن، این مرد جوان همانند فرشته نجات از راه رسیده بود و سرمایه ی کلانی را در اختیارش گذاشته بود.
حالا دوباره می توانست سرپا شود. بی شک اگر دو ماه پیش این جوان درخواست شراکت می داد، رد می کرد. اما در این موقعیت، خود معجزه بود! اگر ورشکسته می شد باید میمرد…برای کامران مستوفی سرشکستگی یعنی خود مرگ و حتی چیزی فراتر از مرگ! اما در این مدت هیچکس متوجه اوضاع وخیمش نشده بود و حالا هم که نجات یافته بود!
دستش را به سمت مرد جوان برد و با یکدیگر دست دادند و در چشمان یکدیگر خیره شدند. در این میان مرد جوان سعی داشت نفرتی که از مرد مقابل رویش، در دل، دارد را نهفته نگه دارد و این نفرت از نگاهش بیرون نتراود! وکیل مستوفی سکوت مابینشان را شکست و گفت: امیدوارم شراکت خوبی برای هر دو طرف باشه…