توضیحات
پدر خورشید ، کارگر کارخونه امیرعلی کیان آراست . اما طی یک حادثه ای ضرر چند میلیاردی به کارخونه می زنه . امیرعلی ادعای خسارت می کنه ، پدر خورشید قادر به پرداخت نیست و امیرعلی که مرد 33 ساله و متاهلی هست ، شرط می زاره ، پدر خورشید باید خسارت و پرداخت کنه و در صورت قادر نبودن در پرداخت خسارت ، یا باید به زندان بره و یا دختر 20 سالش و به عقدش در بیاره . امیرعلی نشون می ده که مرد بول هوس و هوسبازیه که با وجود زن و زندگی بازهم چشمی به جسم باکره خورشید داره ، در صورتی که خورشید را با قصد و نیت دیگه ای به خونش کشونده و می خواد …
نام این اثر: زاده نور
نگارنده: الهه اتش
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان زاده نور
این چه حرفیه خانم شما هم جای خواهر ما . فرقی با خواهر ما ندارید. مطمئن باشید هیچ مزاحمتی برای ما ندارید .
سامان خودش را درون اطاقش حبس کرده بود و ذهنش لحظه به لحظه دور و بر خورشید می چرخید این حال خراب و بد خورشید نتیجه نقشهها و کارهای او بود و همین باعث می شد که یک لحظه هم عذاب وجدان رهایش نکند تصمیم گرفته بود به خانه امیرعلی برود این بی خبری از حال و وضع خورشید، کم کم او را به سمت جنون می کشاند .