رمان خوان
دانلود رمان
  • حجم: 3 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

بهش میگن گورکن یه قاتل زنجیره‌ای حرفه‌ای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست…
رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست…
حالا چی میشه؟ اگه یه دختر هر چند ناخواسته تو کارش سرک بکشه! و با چهره‌ی واقعی او آشنا بشه…
حکم میگه که باید اسیر بشه، اسیر او اما….

نام این اثر: طالع آغشته به خون
نگارنده :مهلا حامدی
سبک: عاشقانه، مافیایی، انتقامی، هیجانی

قسمتی از رمان طالع آغشته به خون

تمام کودکیمم و نوجونیم با نفرت و آزار و اذیت های اون و برادرم گذشت.
و خب وقتی که میخواست از خونه و زندگیش برای همیشه پرتم کنه بیرون، باهاش بحث کردم و همچین بلایی سرم آورد.
دستش روی دستم نشست و جدیت چهر هاش به کلامش سرایت کرد و‌ گفت:
_ میخوای بکشمش؟
دستم خوردم نبود که قطره اشکم گون هام را لمس کرد. دلم نمیخواست به تیل ههای ته یاش نگاه کنم.
سرم را تا جای ممکن پایین انداختم و گفتم:
_اون با تمام نفرتش پدرمه و من نمیخوام بلایی سرش بیاد.
بی هوا و کوتاه بغلم کرد و کنار گوشم گفت:
_تا وقتی هستم نمیزارم کسی اشک بشونه رو چشماتو اذیتت کنه…
خشک شده ضربانم به تکاپو افتاد و قلبم میان سینه شدیدا تکان خورد.
و جلوی آینه دستی در موهای ژولی دم کشیدم و یه تیشرت گشاد تنم که پایین تر از بازوم افتاده بود را مرتب کردم.
پا که به سالن پنجاه متری خانه گذاشتم بوی سوسیس تخم مرغ در کل فضا پیچیده بود.

 

 

خرید کتاب
40,000 تومان
https://romankhaan.ir/?p=29518
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!