توضیحات
ترنم با پدری متعصب و سختگیر، تمام دلخوشی زندگیش به وجود مادرش و پسرخالهاش الیاس عجین شده. صمیمیت و وابستگی او و الیاس به کودکیشان محدود نشده و همچنان باقیست. با اتفاقاتی آراز برادر ناتنی الیاس درگیر زندگی ترنم و الیاس میشود و فصل تازهای از زندگی برایشان رقم میخورد.
نام این اثر: رمان ناجی زخم خورده
نگارنده: نرگس
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان ناجی زخم خورده
سنگینی نگاش رونیم رخم نشست!… رومو برگردوندم سمت پنجره دلم گواه
می داد پشت ظاهر سرد و سرسخت این مرد قلبی می تپه که قرنطینه ست برای سرک کشیدن به احساسش همون احساسی که تا دو روز پیش ازیخ بودنش گفتم والان جلوی چشمام برای دختر بچه گل فروش رنگ دلسوزی گرفت…. غیر قابل پیش بینی بود این مرد ما بقی مسیرو تو سکوت پشت سرگذاشتیم… وقتی رسیدیم جلوی خونه حاج رضا، نگام باز رفت روساعت مچی …. کمی دیر کردم اما خُب با ترافیک وحشتناکی که پشت سر گذاشتیم چاره ای نبود… آزش تشکر کردم، بانگاش به مسیر روبرو، در جوابم به تکون دادن ضعیف سرش بسنده کرد واکنش همیشگیش…. اما همین که دستم رو دستگیره در نشست صدای جدیش استپ زد رو حرکت دستم. اینام با خودت ببر!