توضیحات
داستان درباره دو برادریست که به جبر روزگار،روزهایشان را جدا و به دور از هم سپری میکنند؛ آروکو در ایران و دیاکو در دبی!
آروکو که عشق و علاقه او را به سمت هنر و عکاسی و تئاتر کشانده است،با دختری به نام الآی آشنا میشود؛ دختری که مهارتش در تئاتر و بازیگری زبانزد است.
در سوی دیگر داستان دیاکو وجود دارد. دیاکویی که نزدیکانش قصد زمین زدن او را دارند،اما با برگشت او به ایران ورق برمیگردد و همه چیز را تغییر میدهد…!
نام این اثر: هوکاره
نگارنده: مهسا عادلی
سبک: عاشقانه اجتماعی روانشناسی
قسمتی از رمان هوکاره
اهورا دهان گشود اما قبل از خروج کلامی، با صدای دیاکو پلک روی هم گذاشت و کف دست محکم به صورت کشید. عقب گرد کرد و با کشیدن زبان بر روی لب به سمت پسران رفت.
امیدوار بود که طناز قید راه پیش گرفته را بزند اما او نمی دانست که زن با چه ماجرایی دست و پنجه نرم می کند. نمی دانست نه او و نه .بقیه هیچ کس نمیدانست.