توضیحات
درباره دختری ناز پروده است ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولینبار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و..
نام این اثر: هوادار حوا
نگارنده : فاطمه زارعی
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان هوادار حوا
زلفا با صدای سروصدا از خواب پریده بود از پشت در بسته به حرفهای آنها گوش می داد، صدای سپهر آنقدر بلند بود که تا اتاق او هم میرسید. زلفا دیگر حتی پیش خودش هم با این ازدواج مخالفت نمی کرد دل داده بود به سرنوشتی که برای او در نظر گرفته بودند. زامیاد فریاد کشید
من اجازه نمیدم اجازه نمیدم همین طوری زلفا رو شوهر بدید.
سپهر پوزخندی روی لبانش نشست پیش خودش فکر میکرد که اگر زامیاد بفهمد خواهرش نصف شب در ماشین یک مرد غریبه بوده است حتما حصاری دورش می کشد و اینطور از او جانبداری نمی.کند سپهر تمام فکرش برگرداندن زلفای قبل به پیرامونش بود و میخواست هر چه زودتر صاحب اختیار زلفا شود.
پدرت تصمیم میگیره زامیاد جان نه تو… زلفا تصمیم میگیره