توضیحات
نارگون در کارخانه بسته بندی موادغذایی کار میکند که به غیر از حقوق خوبی که میگیرد هیچ مزیت دیگری ندارد، او با دو دختر دیگر همخانه است، خسته از تلاشهای شبانه روزی و دویدنهایش روزگار را سپری میکند و از آن سو مدیر کارخانه ی که در آن کار میکند، بتازگی از همسر خود جدا شده و از یک زندگی تلخ رهایی یافته…
نام این اثر: فصل انار
نگارنده : فائزه عامری
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان فصل انار
سلام عزیزم. نگاهش میکند و برق سیاهی چشمانش حتی در همین نور کم هم پیداست. در جواب نگاه خیره اش، نارگون لبخند می زند. می داند که تغییر کرده است.
چقدر خوشگل شدی…
مرسی… چشات قشنگ می بینه…
هنوز هم گاهی از او خجالت می کشدا کامران دسـ دستش را جلو می آورد و پلاک اناری اش را در دست می گیرد: را در دست می گیرد
خیلی بهت میاد.