توضیحات
ترمه بعد از قبولی دررشته دندانپزشکی از شیراز راهیه تهران میشه درحالی که پدرش دچار مشکلات مالی وحقوقی کارخونه اش است .. او ساکن خونه عمویش میشود و مشکلات زیادی رو از طرف اقوامش تحمل میکنه ولی هیچ کدوم …
نام این اثر: عشق توت فرنگی نیست
نگارنده: مریم عباس زاده
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان عشق توت فرنگی نیست
از جا بلند شد و شمرده شمرده گفت هی: بار دیگه تکرار م ی کنم ترمه نامزد داره، نامزد یب! مار ی نداره.
عمو پا رو ی پا انداخت، به چونه اش دست کش دی و رو به من گفت: تو ک ی نامزد کرد ی ما خبردار نشدیم؟!
به ی خودشو قاط ی کرد: از دست ترمه ب ی چاره ناراحت نباش نی ، قرار بود به شما بگه ول ی هر بار که خواست بگه نشد!
موذیانه خند : دی البته من از همون اول در جریان بودم.
زن عمو بهش توپ : دی پس چرا لال مون ی گرفته بود ! ؟ ی لااقل ندا رو به من م ی رسوندی.
-مادر من حالا که طور ی نشده ، فکر م نیکن ی الان ک یم ی دونه ، اگه بگم تارخ وگلپرم نم ی دونن باورتون م ی شه؟
زن عمو به وضوح ناراحت بود: حالا چرا ا نی قدر یواشک ی و ز یز ری رکی؟!
رو مبل جابجا شد و دستاشو رو یس ی نه گذاشت ،گله مندانه گفت: از سودابه انتظار نداشتم ،مگه ما غر بهی بودیم؟
-نه مادر من ا نی حرفا چ هی ؟ وقت ی برادر و زن برادرش هنوز نم ی دونن لابد هی دلا یلی داره دیگه.
زن عمو پکر گفت : بگو ،بگو مام بدونیم.