توضیحات
من سوزانم تو آمدی قلبم را مال خودت کردی و بد سوزاندیم..
و من می آیم به زودی زود.. قلبت را از ریشه میکنم و تو نمی دانی من دیگر دختر ساده و ابله اون روز ها نیستم.
عوض شده ام .. و تو باعثش شدی….
نام این اثر: عشق سیاه
نگارنده: ازاده رمضانی
سبک: طنز تراژدی پلیسی معمایی
دانلود رمان عشق سیاه
خشکم زد…یعنی کجا رفته بود؟!چرا چیزی نمی گویند؟! اصلا چطور دلش اومد منو تنها بزاره بره….
با بیان کردن چیزی که سام گفت: ابود شدم…شکستم…
_انگار خواهرم عاشق شده رفته اون جا که عشقشو ببینه… شاید در آینده بخوان ازدواج کنند… نه خدایا من دیگه طاقت ندارم.. این امکان ندارد…داری نابودم می کنی سوزان …ولی چرا حس می کنم قیافه سام مرموز شده…بی خیال فکر کردن به قیافه آنهاشدم.