توضیحات
آراج شاهی… مرد پولدار و پر ابهتی که تنها آدم زندگیش برادر زادشه!
با خودکشی برادرزادش به خاطر یک دختر اون دختر رو پیدا میکنه و… با طرد شدن آوین از خانوادهش، آراج از فرصت استفاده میکنه و اون و به خونش میاره تا تلافی کنه و ازش انتقام بگیره..
نام این اثر: آراج
نگارنده : راحلهdm
سبک: عاشقانه، درام، هیجانی، انتقامی، بزرگسال
قسمتی از رمان آراج
حوصلهم حسابی سر رفته بود. نه گوشی داشتم نه چیزی که بشه باهاش سرگرم شد. دلم نمی خواست برم تو سالن و جلو تی وی بشینم.
حداقل نه تا وقتی که آراج خونه بود.نگاهم به مچ دست باند پیچی شدهم افتاد و پوزخند تلخی نشست کنج لبهام. یه روزی فکرش و هم نمیکردم که دست به همچین کار وحشتناکی بزنم! ولی حالا به قدری از خودم و زندگی سیر بودم که دیگه هیچ کاری برام غیر قابل پیش بینی نبود.
من خسته بودم، خسته ی روحی. انگار روحم پیر شده بود و دلش نمی خواست دیگه زندگی کنه دو روزی از اون روز گذشت و امشب آراج مهمون
داشت. این و وقتی فهمیدم که ظهر سر میز نهار گفت.