توضیحات
دانلود کتاب شرور pdf اثر وی.ای.شواب بدون سانسور
نام کتاب: شرور
نام نویسنده: وی.ای.شواب
ژانر اصلی رمان: علمی تخیلی
زبان رمان: فارسی
سال انتشار: فروردین 1404
تعداد صفحات : 380
معرفی کتاب شرور
اگر به دنبال داستانی رازآلود، نفسگیر و متفاوت هستید، «شرور» از وی.ای. شواب انتخابی هوشمندانه و هیجانانگیز برای شماست. این رمان، ماجرای دو دانشجوی نابغه به نامهای الی و ویکتور را روایت میکند که در دوران کالج همخانه میشوند و به نظریهای عجیب و خطرناک میرسند: اگر فردی تجربهای نزدیک به مرگ را در شرایط خاصی از سر بگذراند، ممکن است به قدرتهای فرابشری دست یابد. آنها تصمیم میگیرند این نظریه را آزمایش کنند… اما نتایج، آنگونه که انتظار داشتند پیش نمیرود. آنچه به عنوان یک تجربه علمی آغاز میشود، خیلی زود به فاجعهای تبدیل میشود که رابطهی میان آنها را به دشمنی، و مسیر زندگیشان را به تاریکی میکشاند.
«شرور» رمانی پرکشش با مفاهیم عمیق درباره قدرت، اخلاق و انسانیت است و سوالی بزرگ را مطرح میکند: چه کسی واقعاً قهرمان است و چه کسی شرور؟
خلاصه کتاب شرور
با انگشت میان صفحات گشت تا به آخرین اقدام خطیر خود رسید و شروع به خواندن کرد. اولین بار بود که کتاب ویلها را از روی لذت پاک نمی کرد. نه این برای نمره ی خودش بود. ویکتور نمی توانست جلوی لبخند خود را بگیرد. از اینکه کارهای والدینش را حذف میکرد و فصل های بسیط توانمندسازی را به پیام های ساده و به شکلی آزاردهنده تأثیر گذار تقلیل میداد بی اندازه احساس غرور می کرد. او بیش از یک دهه بود که این کتاب ها را سیاه میکرد از زمانی که ده ساله بود این کار پرزحمت ولی لذت بخش را انجام میداد ولی از هفته ی پیش توانست برای کاری مهم مانند نمره ی دانشگاه آن را انجام دهد. هفته ی پیش به شکل تصادفی آخرین پروژه ی کارگاه هنرش را سر ناهار جا گذاشت در دانشگاه لاکلند نمره ی هنر حتی
برای دانشجویان پزشکی و علوم هم اجباری بود و وقتی برگشت استادش را دید که دقت آن را بررسی میکند او انتظار تنبیه یا سخنرانی درباره ی هزینه فرهنگی دستکاری در ادبیات یا شاید هزینه ی مادی کاغذ را داشت. ولی استادش دستکاری در ادبیات را به عنوان یک هنر دیده بود او عملاً توضیحاتی را ارائه داده و جاهای خالی را با استفاده از عباراتی مانند ابراز هویت هنر تازه یافت شده و تغییر شکل پر کرده ویکتور فقط سری تکان داده بود و کلمه ی بازنویسی را به انتهای فهرست استاد اضافه کرده بود و به همین سادگی پایان نامه ی هنر سال آخرش مشخص شده بود. ویکتور با صدای ماژیک روی خط دیگری کشید و چند جمله را از وسط صفحه محو کرد. زانوهایش به خاطر وزن کتاب بی حس شده بود.
اگر دنبال کمک به خود بود. کتابی باریک و ساده انتخاب میکرد که ظاهرش هم مانند مطلبش باشد. ولی شاید عده ای به بیشتر از این نیاز داشتند. به بعضی از مردم در قفسه ها دنبال کتاب های قطورتر میگشتند و تصور میکردند هرچه تعداد صفحات بیشتر باشد کمک های برای سیاه کردن پیدا کرد لبخند زد وقتی اولین زنگ به صدا درآمد و پایان هنر انتخابی ویکتور را اعلام کرد. سخنرانی های والدینش را پاک کرد که میگفتند روز را این گونه شروع کن عاطفی و روانی هم بیشتر است. نگاهی به کلمات انداخت و وقتی بخش دیگرن گم شود منصرف شو تسلیم شو در آخر بهتر است پیش از آغاز تسلیم شود گم شو و آن وقت دیگر اهمیتی ندارد اگر هرگز پیدا نشوی بعد از اینکه به شکل تصادفی کلمه ی هرگز را
پاک کرد مجبور شده بود کل پاراگراف را پاک کند تا دوباره به این کلمه برسد ولی ارزشش را داشت. صفحات سیاهی که بین کلمات اگر شما هرگز و پیدا کشیده شده بود حس درست رها شدگی را به کلمات بخشیده بود. ویکتور صدای نزدیک شدن یک نفر را شنید ولی سر بلند نکرد ورق زد تا به آخر کتاب جایی که روی تمرین دیگری کار میکرد رسید. ماژیک یک پاراگراف دیگر را خط به خط پاک کرد و صدایی آرام مانند نفس کشیدن ایجاد کرد. او یک بار شگفت زده شده بود که کتاب والدینش در واقع کمک به خود بود، فقط به به شیوه ای که او میخواست از بین بردن آنها مانند مراقبه به طرز باورنکردنی آرامش بخش بود. دوباره داری اموال دانشگاه را خودم ویکتور سر بلند کرد و الی را دید که بالای سرش ایستاده بود.