| سه شنبه 18 شهریور 1404 | 21:49
رمان خوان
دانلود رمان
کتاب شب دوازدهم
  • منبع تایپ: wikiroman.ir

توضیحات

دانلود کتاب شب دوازدهم pdf اثر ویلیام شکسپیر بدون سانسور

نام کتاب: شب دوازدهم

نام نویسنده: ویلیام شکسپیر

ژانر اصلی رمان: عاشقانه

زبان رمان: فارسی

سال انتشار: فروردین 1404

تعداد صفحات :

معرفی کتاب شب دوازدهم

این نمایشنامه، صحنه‌ای از کشمکش عشق و قدرت را پیش چشم می‌آورد. بانو الیویا، بانویی اشرافی و دلربا، دل کنت ارسینو را ربوده و او را مفتون خویش ساخته است. اما الیویا تنها دلبر کنت نیست؛ دو خواستگار دیگر نیز در پی اویند: مالوُلیو، خدمتکار متظاهرش، و جناب اندرو آگوچیک، مردی ساده‌دل و جاه‌طلب. در این میان، ورود دو دوقلوی گمشده، ویولا و سباستین، به داستان، ماجراها را پیچیده‌تر می‌کند؛ آن دو که در سفری دریایی کشتی‌شان دچار حادثه شده، هر یک گمان می‌کنند دیگری را در دریا از دست داده‌اند…

خلاصه کتاب شب دوازدهم

لوده: سوگند آقا که برهانی اقامه نتوانم کرد مگر به واژه ها و واژه ها چنان دروغین شده اند که از حجت آوردن به آنها اکراه دارم. ویولا: تصدیق میکنم که مردی شادمانی و دل به هیچ نبسته ای لوده نه چنین نباشد آقا که به چیزهایی دلبستگی دارم لیک در وجدان خویش به شما هیچ توجه ندارم اگر این بدان معنی است که هیچ را دلبسته ام آقا پس کاش این شما را نادیدنی میکرد. ویولا: آیا شما لودهی بانو اولیویا نیستید؟ لوده: راستی را که نه بانو اولیویا را هیچ لودگی نباشد. تا بانو اولیویا شوی نکند بوده ای ندارد و نسبت لودگان به شوهران چون شیرماهی است به شاه ماهی – شوهران ماهیان بزرگ. تراند: راستی را که لودهی او نیستم تنها تحریف کننده ی گفته های اویم.

ویولا: در این روزها تو را در بارگاه امیر ارسینو دیده ام. لوده: لودگی آقا چون مدار خورشید گرد زمین می چرخد. همه جا می درخشد. جای افسوس است اگر قرار باشد لودگی به همان دفعات که با بانویم همراه است در کنار سرورتان نیز باشد. گمانم در آن جا شاهد دانایی شما بوده ام. ویولا: نه که مرا دست آویز خود ساخته ای مرا با تو دیا بگیر. این را هزینه ی خود گردان سکه ای میدهد. ویولا: سوگند به درستی ایمانم تو را گویم که بسی آرزومند ریشم هر چند نمیخواهم بر زنخدان من بروید. آیا بانو در سرای است؟ لوده: آیا جفتی از این را امکان روییدن نیست آقا؟ ویولا: بلی اگر پس انداز شده و به ربح رود. لوده: اگر یک کرسیدا را به این ترویلوس می رساندم، آنگاه وظیفه ی لرد پاندروس فریجیایی را انجام داده بودم.

ویولا: دریافتم آقا سزاوار آن هستید. سکه ای دیگر میدهد. لوده: امیدوارم آقا دریوزگی از گدایان مطلبی خطیر نباشد: کرسیدا دریوزه بود بانویم به سرای اندر است. آقا به آنان خواهم گفت از کجا آمده اید. لیک که هستید و آهنگ چه دارید همانا از آفاق من بیرون است میتوانستم بگویم از «عناصرم» لیک این واژه به کثرت استعمال فرسوده شده است. چون سخره کند کسی همان دم باید خلقش نگرد و سیرتش را و زمان چون شاهینی جوان به هر جنبش بال باید دوزد نظر به هر جنبنده زیر نگهش و پیشه ای دشوار است کارافزا هم چو پیشه ی دانایان آن بی خردی که او نماید به خرد دانای سخیف رای را قدر برد وارد میشوند سرتویی و سرآندرو تویی خدایت نگاهدار زاد مرد ویولا و شما را نیز آقا.

آندرو: امیدوارم چنین باشید و من نیز شما را توبی میخواهید به سرای نزدیک شوید؟ خواهرزاده ام ورودتان را انتظار می کشد اگر کارتان با اوست. ویولا: مأمور حضور خواهرزادهتان هستم آقا منظور این که مقصد سفرم اوست. توبی: کامتان را بیازمایید آقا به حرکتشان در آورید. ویولا: به درستی که پاهایم پندار مرا بهتر اندر یابند تا من منظور شما را از این که فرمانم دهید گام هایم را بیازمایم. توبی: غرض این که به راه افتید، آقا وارد شوید. ویولا: پاسختان را با قامت افراشتن و اندر شدن می دادم لیک بر ما پیشی گرفته اند. ای بانو فرهیخته ،والا سپهر بر شما شمیم بارد. آندرو آن جوانک نادره گماشته ای است. «شمیم بارد» – خوب ویولا از مطلب من آوایی برنیاید.

خلاصه کتاب
این نمایشنامه، صحنه‌ای از کشمکش عشق و قدرت را پیش چشم می‌آورد. بانو الیویا، بانویی اشرافی و دلربا، دل کنت ارسینو را ربوده و او را مفتون خویش ساخته است. اما الیویا تنها دلبر کنت نیست؛ دو خواستگار دیگر نیز در پی اویند: مالوُلیو، خدمتکار متظاهرش، و جناب اندرو آگوچیک، مردی ساده‌دل و جاه‌طلب. در این میان، ورود دو دوقلوی گمشده، ویولا و سباستین، به داستان، ماجراها را پیچیده‌تر می‌کند؛ آن دو که در سفری دریایی کشتی‌شان دچار حادثه شده، هر یک گمان می‌کنند دیگری را در دریا از دست داده‌اند...
لینک های دانلود
خرید کتاب
تماس بگیرید
نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید؟
https://romankhaan.ir/?p=51819
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!