توضیحات
دانلود کتاب دنژوان در شیکاگو pdf اثر دیوید آیوز بدون سانسور
نام کتاب: دنژوان در شیکاگو
نام نویسنده: دیوید آیوز
ژانر اصلی رمان: نمایشنامه
زبان رمان: فارسی
سال انتشار: فروردین 1404
تعداد صفحات : 94
معرفی کتاب دنژوان در شیکاگو
«دن ژوان در شیکاگو» نمایشی از لحظات سرگرم کننده و تماشایی است. چه در موقعیتهای کمیک و چه در بازیهای زبانی ظریف و هوشمندانه. دیوید آیوز، با مهارتی چشمگیر در ساخت بازیهای زبانی، فرم دیالوگهای ششهجایی شکسپیر را با واژگان و سبک خاص او درهم میآمیزد. در نتیجه، دیالوگهایی است که نهتنها به جذابیت شخصیتها میافزایند، برای مخاطبانی که با ادبیات کلاسیک و زبان شکسپی آشنایی دارند، تجربهای لذتبخش و دوچندان میکند.
خلاصه کتاب دنژوان در شیکاگو
سویل ۱۵۹۹ در هنگام روشن شدن چراغ ها بر تالاری در کاخ دن ژوان، صاعقه و رعد و برق یک در به بیرون، یک در به بقیه کاخ و پنجره ای بالا سمت راست است. دن ژوان سی ساله خوش تیپ یک نیم تنه بی آستین بی آذین سیاه با یقه چین دار به تن دارد ـ در حال درهم آمیختن مایعی خونی رنگ از دستورالعملی در کتابی قطور و عظیم باستانی است. مخازن شیمیایی حباب دار یک جمجمه یک پنتاگرام پنج ضلعی که روی زمین کشیده شده است. دیواری از کتاب ها Sanguis melanchrys bovis atque caput avis, incipite! Lingua !serpentis et folium floris commiscite خون سیاه طلایی یک گاو نر و سر پرنده شروع کنید! بعدش، زبان مار و برگ گل را با هم مخلوط کنید!
صدای رعد و برق و توفان بلندتر میشود. لپورلو خارج از تصویر دن ژوان سلام؟ لپورلو) با سینی غذا وارد میشود. دن ژوان
این پایان دنیا، امروز ، بیرون اینجاست دن ژوان این پایان نیست، لپورلو. این آغازه لپورلو اوه ، الحق ؟ خب یه ابر بزرگ قرمز فقط خاکستر بیرون می پاشید ، گوگرد سوزان و مارها. دن ژوان عالیه. لپورلو و خاکسترها و مارها – اونا فقط روی همین قصر فرود اومدن ، دن ژوان. دن ژوان شرط میبندم اونا همین کار رو میکنن. لپورلو بقیه سویل؟ آفتاب درخشان اینجا؟ خزنده هایی رو گرفتیم که دم پنجره ها فسفس میکردن! دن ژوان کتاب را کنکاش میکند یک لکه گرگ و میش، یک قطره اشک باکره ، ساعت شنی را برای پنج دقیقه بگذارید و اجازه دهید آرام بجوشد».
لپورلو سؤال ، استاد این کیمیاگری کوچیک اینجا رو تنظیم میکرده هیچ ربطی به بارش نمنم خزندگان امروز نداشته…؟ دن ژوان دارم شیطان رو فرامی خونم لپورلو اوه ، چه خبره؟ شاهزاده تاریکی سر زده می آد؟ دن ژوان از اونجا که خاکستر و مارها در هنگام مخلوط شیمی آیی مناجات میکند اییی یونگ! ونگا ونگا ونگا ونگا! لپورلو شاهزاده من این روزها چند ساله میشی؟ دن ژوان بیست و نه نه ـ سی ، حالا. لپورلو تولدت مبارک پس شما سی ساله و ثروتمندید، هنوز هم باکره اید.
دن ژوان تا جایی که میدونم. لپورلو می آمیگو دوست من جهان رختخواب شماست چرا بدهی خودت رو به زیست شناسی نمیدی و یه دوست دختر گیر نمی آری.
دن ژوان زندگی واسه چنین کارهایی خیلی کوچیکه. لپورلو نه زندگی کوتاهه، پس تا وقتی که از دستت بر می آد غدد تولید مثل جمع کن! دن ژوان من فقط به روابط نفسانی توجه نمیکنم. لپورلو به دور و برت به نگاهی بنداز سینیور؟ دن ژوان) به اطراف نگاه میکند نه منظورم اینه از این اتاق بزن بیرون و بعدش به دور و برت یه نگاهی بنداز قراره چی ببینی؟ مردم – حال و حول – همه جا دن ژوان نه در ملاء عام ؟ لپورلو نه، در ملاء عام نه ؛ ولی در ملاء عام پوزخندهای احمقانه چهره هاشون نمایون میشن زنها با چنین درخششی دیدی شون؟ شب و روز انسان و جانور درگیر این فعالیت عجیب و غریبن چرا؟
دن ژوان حدس میزنم معما باشه.































































