توضیحات
دانلود کتاب خدای بزرگ پن pdf اثر آرتور ماچن بدون سانسور
نام کتاب: خدای بزرگ پن
نام نویسنده: آرتور ماچن
ژانر اصلی رمان: داستان کوتاه
زبان رمان: فارسی
سال انتشار: فروردین 1404
تعداد صفحات : 243
معرفی کتاب خدای بزرگ پن
خدای بزرگ پَن (The Great God Pan) عنوان داستان کوتاه و ماندگاریست از نویسندهی ولزی، آرتور ماچن، که نخستینبار در سال ۱۸۹۴ منتشر شد. این اثر که بهسرعت توجه عموم را جلب کرد، با واکنشهای جنجالبرانگیزی همراه بود و بهخاطر فضای رازآلود و رعبآورش، جایگاه ویژهای در ادبیات گوتیک و وحشت پیدا کرد. استیون کینگ، سلطان داستانهای ترسناک، دربارهی این اثر گفته است: «خدای بزرگ پَن بهترین داستان ترسناکیست که تاکنون به زبان انگلیسی نوشته شده.»
خلاصه کتاب خدای بزرگ پن
لرد آرجنتاین یکی از محبوبترین افراد لندن بود. او در بیست سالگی با اینکه در خانوادهی سرشناسی به دنیا آمده بود، مرد فقیری به حساب میآمد و به همین جهت مجبور بود تا جایی که میتواند کار کند. پدرش آنقدری داشت که بتواند زندگی یکی از افراد خانوادهاش را تأمین کند، اما پسرش همان را هم نداشت؛ بنابراین او هیچ زرهی بهتر از تحصیلات دانشگاهی پیدا نکرد و توانست با چنین تجهیزاتی به جنگ با مشکلات برود. در بیست و پنج سالگی، آقای چارلز اوبرنون خود را هنوز مردی مبارز و جنگطلب با دنیا میدید، اما از هفت نفری که بین او و مقام های رفیع خانواده اش قرار داشتند، تنها سه نفر باقی مانده بودند. با این وجود، این سه نفر آدم های خوبی بودند و اوبرنون یک روز صبح از خواب برخاست و متوجه شد که لرد آرجنتاین شده است
مردی سی ساله که با مشکلات زندگی روبرو شده و بر آنها فائق آمده است. او این وضعیت را سرگرمکننده یافت و تصمیم گرفت به همان اندازه که در فقر از همه چیز محروم بود، در ثروت به هرچه میخواهد برسد. آرجنتاین پس از اندکی تامل به این نتیجه رسید که صرف شام، که به عنوان یک هنر زیبا تلقی میشود، شاید سرگرم کننده ترین کاری است که میتواند بشریت را از پا درآورد، و به این ترتیب، ضیافت های شامش در لندن مشهور شد و دعوت شدن به مهمانی او به یک آرزو تبدیل شد. آرجنتاین پس از ده سال فرمان روایی و ضیافت های سلطنتی، هنوز هم در لذت بردن از زندگی پافشاری میکرد و به نوعی به عنوان عامل شادی دیگران شناخته میشد. بنابراین مرگ ناگهانی و غمانگیز او همه را ناراحت کرد.
با اینکه داخل روزنامه ها نوشته شده بود “مرگ مرموز یک نجیبزاده ” ولی مردم باورشان نمیشد. داخل روزنامه پاراگراف کوتاهی در مورد او نوشته شده بود: جسد لرد آرجنتاین صبح امروز توسط پیشخدمتش در شرایط ناراحتکنندهای پیدا شد. گفته میشود که جناب لرد آرجنتاین بدون شک خودکشی کردهاند، هرچند که انگیزهی این کار بر ما پوشیده است. آن مرحوم در جامعه شهرت فراوانی داشت و به خاطر رفتار نجیبانه و مهمان نوازی ها مجللش بسیار محبوب بود. و غیره و غیره. کمکم تمام جزییات روشن شد، اما این پرونده همچنان یک راز باقی مانده است. شاهد اصلی، پیشخدمت لرد، در بازپرسی گفت که شب قبل از مرگ، لرد آرجنتاین با خانمی که نسبتاً موقعیت اجتماعی بالایی داشت
و نام او در روزنامه ها نیامده است، شام خورده. حدود ساعت یازده لرد آرجنتاین برگشته بود و به پیشخدمتش اطلاع داده که تا صبح روز بعد به او نیازی ندارد. کمی بعد پیشخدمت فرصتی پیدا کرده تا از سالن عبور کند و در کمال تعجب دیده است که اربابش جلوی در ورودی ایستاده است. طبق گفته ی او اربابش لباس شبانه اش را در آورده و یک کت و شلوار و یک کلاه قهوه ای به تن داشته است. به نظر میرسد که لرد آرجنتاین پیشخدمتش را ندیده است و صبح روز بعد زمانی که پیشخدمت ساعت یک ربع به نه در اتاق او را به صدا در آورده، هیچ جوابی دریافت نکرده است. پس از اینکه چندبار دیگر در زده و جوابی نگرفته است، تصمیم میگیرد وارد اتاق شود و میبیند که لرد آرجنتاین از پایین تخت به جلو خم شده است.
