رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان یک لنگه پا بر قله
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #انتقامی
  • نویسنده: فاطمه زارعی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 467

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان یک لنگه پا بر قله از فاطمه زارعی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ماجرا از زامیادی شروع شد که بخاطر گذشته تاریکش دچار اختلال شخصیتی هست، یه روز خوبه، یه روز بد، وسواس شدید به خرید داره و همسرش گندم رو اسیر کرده… پسرعموی گندم به نام سدرا وارد زندگیشون میشه و معلوم میشه که گندم رو دوست داره حالا کلی هی اذیت می‌کنه و رو مخ زامیاده، از طرفی مامان زامیاد بخاطر عشق ناکامش به عموش خودکشی کرده… وقتی زامیاد خوشبختی عمو و زن عمو و دخترعموش رو میبینه کلی عصبی میشه.

خلاصه رمان : یک لنگه پا بر قله

ماشین عمو رو آخرش آتیش میزنه… و چند وقتی بستری میشه تو اونجا با کنعان آشنا میشه. کنعان رفیقش میشه و همدم. وقتی برمی‌گرده از کلینیک آروم شده و عوض شده… تو عروسی دختر عموش، زن شوهر دخترعموش سروکله‌اش پیدا میشه و رسوایی به بار میاد، دختر عمو بعد از عروسیش فرار می‌کنه و عمو سکته می‌کنه و بخاطر سکته قدرت حرکتشو از دست میده و دختر عموش مثل مادرش خودکشی می‌کنه و الان تو کماست حالا ببینیم قصه چی میشه.

از گونه هایش خون میچکید، پلک های بسته اش او را شبیه فرشته ها کرده بود. زامیاد از تماشای صورت غرق خواب او سیر نمیشد. با شنیدن صدای منوچهر
چشم از او برداشت و سر بلند کرد. -یه چیز شاد بخون، ناسلامتی امشب جشن تولدِ رادینِ پاکروانه… نوه پسری ارشد من! موقع گفتن این حرف ها تنش را تاب و دستش را در هوا تکان می داد. ارکستر نگاهی به سالن کرد، زن ها بزک کرده کنار شوهران عصا قورت داده شان نشسته و با حالت خنثا او را نگاه می کردند.

فقط یکی از جوان ها داد زد. -راست میگه شاد بخون. نوای شاد موسیقی که در سالن طنین انداخت. منوچهر روی سن ایستاد. چشم ها به او خیره شد، هیچکس تصورش را هم نمی کرد که بزرگ خاندان پاکروان قصد رقصیدن داشته باشد. دستانش را از هم باز کرد و شبیه لوطی های قدیم با حرکت ابرو و گردن رقصید. یک عده خندیدند، یک عده سوت و کف زدند ولی زامیاد با دهان باز پدرش را نگاه کرد، پدری که برای حالِ خوب داشتن شصت سالی دیر کرده بود. چند نفر دیگر برای رقص روی سن رفتند…

خلاصه کتاب
ماجرا از زامیادی شروع شد که بخاطر گذشته تاریکش دچار اختلال شخصیتی هست، یه روز خوبه، یه روز بد، وسواس شدید به خرید داره و همسرش گندم رو اسیر کرده... پسرعموی گندم به نام سدرا وارد زندگیشون میشه و معلوم میشه که گندم رو دوست داره حالا کلی هی اذیت می‌کنه و رو مخ زامیاده، از طرفی مامان زامیاد بخاطر عشق ناکامش به عموش خودکشی کرده... وقتی زامیاد خوشبختی عمو و زن عمو و دخترعموش رو میبینه کلی عصبی میشه.
خرید کتاب
22,600 تومان
https://romankhaan.ir/?p=4535
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پیشکه
    9 آذر -622 | 00:00

    اوهوم، دوستان، یه رمان جدید پیدا کردم که حتماً دنبالش برین.

  • پیشهاد
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان خوندن مسئولیت‌های روزانه رو به کمترین حدبا رسوندن رو با خود داره.

  • پریوش
    9 آذر -622 | 00:00

    شاید بعد از خواندن چندین بار، داستان کاملا مسلط به دنیای آن خواهی بود. علاوه بر این کتاب‌افزار برای چاپ خانگی و برنامه‌های کاربردی هم عرضه می‌شوند.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!