رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان گمگشته و عشق (جلد دوم)
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: بتول طرفی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 87

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان گمگشته و عشق (جلد دوم) از بتول طرفی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

توی رمان قبلی از زندگی ملیکا و فرزاد گفتیم. از سختی هایی که کشیدن و در آخر عشقشون. حالا دختری داریم که عشقش روز عروسیش غیبش می‌زنه و یگانه‌ی غصه رو تنها می‌ذاره؛ اما بعد از چندسال برمی‌گرده و درخواست بخشش داره. به نظرتون دلیلش برای ترک کردن یگانه موجهه؟ یگانه‌ای که حالا برادری مثل فرزاد پشتشه.

خلاصه رمان : گمگشته و عشق

*یگانه* توی دلم به سوالات مزخرفش ایشی گفتم و از این که با جوابم ساکتش کردم خوشحال شدم. دستی به ته ریشش که هم رنگ موهاش مشکی بود کشید و سرش رو پایین انداخت. خوشبختانه پسر چشم مشکیمون تا آخر حضورشون حرفی نزد. احساس پیروزی می کردم. هیچ وقت از چنین آدم هایی خوشم نمی اومد. اون هایی که با وجود تحصیلات عالیشون؛ ولی باز هم جاهلانه و عصر حجری فکر می کردن. نیم ساعتی که گذشت، از جا بلند شدم و بعد از چیدن غذا اون ها رو به میز شام دعوت کردم. هنوز نتونسته بودیم فرد مطمئنی رو برای کار

پیدا کنیم. برای همین همه ی کارها رو خودم انجام می دادم. شامشون رو که خوردن، بعد از گپ کوتاهی راهی خونه‌شون شدن. چادرم رو درآوردم و بعد از دادن داروهای پدرم راهی اتاقم شدم. خونه ی کوچیک و دو نفرهای داشتیم. دوتا اتاق داشت. یکی برای من و دیگری برای پدرم. اتاق ها رو به روی هم بود و بینشون سرویس ها بودن. برای زندگی موقت مناسب بود. روی تخت یک نفره ی سفیدم نشستم و قبل از خواب برای سلامتی پدرم دعا کردم. نمی تونستم درد دیگه ای رو تحمل کنم. مادرم دو سال پیش شب که خوابید، دیگه بیدار نشد.

سکته ی مغزی کرده بود. تا زمانی که اون بود با هم به پدر رسیدگی می کردیم، با هم می رفتیم دکتر. پوزخندی زدم. مادرم که سالم بود از دنیا رفت؛ اما پدرم که مریضه هنوز زندهاست. بلافاصله زبونم رو گاز گرفتم و خدا نکنه ای زمزمه کردم. بعد از مرگ مادرم، بیماری پدرم بیشتر شد. یک ماهه که شیمی درمانی میشه. خیلی نگرانشم. بابام تاجر فرشه، البته چندتا فروشگاه بزرگ هم داره. خدا رو شکر پول خوبی درمییاره. حالا هم که اومدیم پاریس، شرکت و فروشگاه ها رو به وکیلش سپرده. می گفت آدم قابل اعتمادیه. سرم رو روی بالشت گذاشتم و…

خلاصه کتاب
توی رمان قبلی از زندگی ملیکا و فرزاد گفتیم. از سختی هایی که کشیدن و در آخر عشقشون. حالا دختری داریم که عشقش روز عروسیش غیبش می‌زنه و یگانه‌ی غصه رو تنها می‌ذاره؛ اما بعد از چندسال برمی‌گرده و درخواست بخشش داره. به نظرتون دلیلش برای ترک کردن یگانه موجهه؟ یگانه‌ای که حالا برادری مثل فرزاد پشتشه.
https://romankhaan.ir/?p=12488
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پریچهره
    9 آذر -622 | 00:00

    سلام، آیا چندتا سایت اشتراکی برای دانلود رمان وجود داره؟

  • پرنیان
    9 آذر -622 | 00:00

    من داشتن امکان کوچک کردن قابلیت‌های زندگیم در این صفحه جدید پیدا کردم که قبل تر نمی‌دونستم.

  • حجت
    9 آذر -622 | 00:00

    سلام، به نظر شما فایل رمانی با چه کیفیتی بهترین در کیفیت زیاد مصرف پستی هست؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!