توضیحات
موضوع رمان کودک سارا درباره دختری تنها و کمرو است که از قرار سالهاست مخفیانه عاشق شوهر بهترین دوستش دیان است. تلاش برای حفظ دوستیش با دیان و سعی در پنهان ساختن و سرکوب کردن این عشق نافرجام او را منزوی و گوشه گیر کرده است. او قادر نیست با هیچ مردی رابطه برقرار کند زیرا قلبش تمام و کمال در بند دیگری است. اکنون دو سال است که دیان و دو پسرش در سانحه ی تصادف جانشان را از دست داده اند. اما آیا رم متیوس شوهر دوست در گذشته اش او را می بیند و این عشق سرانجامی خواهد داشت؟
نام این اثر: رمان کودک سارا
نگارنده: لیندا هووارد
سبک: عاشقانه، خارجی
قسمتی از رمان کودک سارا
این پایان یک هفته ی طولانی بود و سارا می دانست که باید به خانه برود؛ اما فقط فکر کردن به گرمای سوزان پایان اگوست کافی بود تا او را در صندلیش که نسیم مطبوع کولر بر آن می وزید، نگه دارد. او مشغول کار نبود. روی صندلیش چرخیده بود و این پانزده دقیقه ی آخر را از پنجره به بیرون خیره شده بود. بی خیال تر از آن بود که به گذشت زمان اهمیت بدهد.
خورشید آنقدر پایین رفته بود که بدنه های فلزی و شیشه ای آسمان خراش های خیره کننده ی دالاس در آسمان تیره محو شده بودند. این بدان معنا بود که او دوباره اخبار ساعت شش را از دست داده بود. عصر جمعه بود و رییسش آقای گراهام یک ساعت پیش آنجا را ترک کرده بود.
هیچ دلیلی برای عدم پیوستن او به جمعیتی که در خیابان به خانه هایشان می رفتند وجود نداشت؛ با این حال او تمایل نداشت به خانه برود. او دردهایش را با خویشتن داری تحمل کرده و در حد ممکن با آنها کنار آمده بود؛ اما اخیرا احساس خلاء می کرد. او میتوانست این خلاء را با موسیقی پر کند.