رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان کمی برایم عشق دم کن
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: شهلا خودی زاده
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 1579

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان کمی برایم عشق دم کن از شهلا خودی زاده با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مهندس نوشین مجد، دختر جوانی که توانسته خلاقیت و توانایی و شایستگی خود به عنوان یک خانمِ مهندس، به تمام همکاران و اطرافیانش ثابت کند، حالا قراره است وارد یک کمپ پر از مرد شده تا جایگزین معاون یک پروژه (پل سازی) بشود، اما سرپرست کارگاه کسی نیست جز (یاشار توانا) یک مهندس به شدت ضد زن کسی که اجازه نزدیکی هیچ خانمی را به کارش نمی دهد، او با کارشکنی های زیادی برای از بین بردن این پروژه روبه رو است اما …

خلاصه رمان : کمی برایم عشق دم کن

“یاشار” پشت میزم نشسته بودم. دست خودم نبود تمام فکرم درگیر دختری بود به نام نوشین مجد. دیشب ان طور امده بود به کانکسم.. بی پروا حرفش را زده بود… طلبکاری اش را کرده و رفته بود. در با صدای تقه ای باز شد و امیر داخل شد: کجایی یاشار؟ از پشت میز بلند شدم و با اشاره به او گفتم: -بیا تو… حواست به این پسره رحمان باشه. داخل شد و دررا پشت سرش بست:چی شده؟ عذرخواهی کرد؟ پوزخند زدم: عذرخواهی کرد اما لیدی مجد قبول نکرد. ابروهای امیر بالا پرید: یعنی چی؟ –یعنی این خانم فاز چیه نمی دونم. اما بوی دردسر میاد امیر… این دختره کار میده دست مون نگی نگفتم.

نفسش را با پوفی بیرون داد: -ای بابا… -ببین امیر این دختره باید زودتر از این جا بره. -بعید می دونم همچین چیزی رو قبول کنه. -پس ما کاری می کنیم که بره… نمی خوام فردا روز…. اه… لعنتی… -چی تو کله ته یاشار؟ -تو حواست به رحمان و دار و دسته اش باشه… من یه فکری واسه این خانم می کنم. جلو آمد و نزدیک شد. تن صدایش را پایین آورد زمزمه کرد:کار بدی که نمیخوای بکنی یاشار این دختره خدایی.. -باید بترسونیمش.. جوری که فرداش چمدون ببنده. -بی خیال شو یاشار… -تو که می بینی اوضاع رو… از ما بترسه بهتر از اینه که جدی جدی صدمه ببینه. -خب مراقبش می شیم. همه جوره

حواسمون هست. یاشار… -تمومش کن امیر می گم باید بره باید بره. صدایم فریاد شده بود. چرا نمی فهمید خطر بیخ گوش نوشین مجد بود. اگر صدمه می دید دیگر جبران ناپذیر بود پس باید می رفت. دخترک که حالی اش نبود… بی پروا و مغرور… حرف هم که گوش نمی کرد پس من خودم اقدام می کردم. -اون جوری نگام نکن امیر… خره این دختره… بمونه این جا یه بلایی سرش میارن اون وقت کی جوابگوئه؟ تو یا من! خیره خیره نگاهم می کرد. -نمی خوام گند بخوره تو پاکیش… تو متانت و نجابتش. این خودش حالیش نیست ما که حالیمونه. دهان باز کرد چیزی بگوید که دستم را بالا بردم…

خلاصه کتاب
مهندس نوشین مجد، دختر جوانی که توانسته خلاقیت و توانایی و شایستگی خود به عنوان یک خانمِ مهندس، به تمام همکاران و اطرافیانش ثابت کند، حالا قراره است وارد یک کمپ پر از مرد شده تا جایگزین معاون یک پروژه (پل سازی) بشود، اما سرپرست کارگاه کسی نیست جز (یاشار توانا) یک مهندس به شدت ضد زن کسیکه اجازه نزدیکی هیچ خانمی را به کارش نمیدهد، او با کارشکنیهای زیادی برای از بین بردن این پروژه روبه رو است اما ...
خرید کتاب
تماس بگیرید
https://romankhaan.ir/?p=10575
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پریتی
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن رمان‌ها مثل اینه که به یه پازل علاقه‌مند باشی و هر تکه رو به محلش بچسبونی تا در نهایت تکه‌ها به هم قرار بگیرن، عالیه!

  • بوسه
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن یک رمان، مثل دویدن به دنبال داستان های جالب با هیجان و رمانتیک می‌مونه.

  • اوج
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا سایت‌های دانلود رمان از نظر قانونی مشکلی دارند؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!