توضیحات
رمان کلیدر، داستانی نوشته ی محمود دولت آبادی است که نخستین بار در سال 1984 منتشر شد. داستان این رمان باشکوه و جاودان به زندگی خانواده ای کُرد در خراسان می پردازد که علیرغم داشتن تشابهات فرهنگی، با عداوت مردم ساکن در روستاهای مجاور رو به رو می شوند. داستان در برهه ای پرتلاطم از رویدادهای سیاسی و پس از پایان جنگ جهانی دوم روایت می شود….
اسم رمان: رمان کلیدر
نویسنده این اثر: محمود دولت آبادی
ژانر رمان: اجتماعی، تاریخی
گوشه ای از داستان رمان کلیدر
اهل خراسان مردم کرد بسیار دیده اند. بسا که این دو قوم با یکدیگر در برخورد بوده اند؛ خوشایند و ناخوشایند. اما اینکه چرا چنین چشمهایشان به مارال خیره مانده بود، خود هم نمی دانستند. مارال، دختر کرد دهنه اسب سیاهش را به شانه انداخته بود، گردنش را سخت و راست گرفته بود و با گام های بلند، خوددار و آرام رو به نظمیه می رفت.
گونه هایش برافروخته بودند. پولک های کهنه برنجی از کناره های چارقدش به روی پیشانی و چهره گرد و گر گفته اش ریخته بودند و با هر قدم پولکها به نرمی دور گونه ها و ابروهایش پر می زدند. سینه هایش فربه و خوب برآمده بودند، چنان که دو کبوتر بی تاب می خواستند از یقه اش بیرون بزنند.
بالهای چارقد مارال رویشان را پوشانده بود و سینه ها در هر تکان بی تابانه موج می زدند؛ و شلیته بلندش با هر گام، هماهنگ موج پستان ها، نیم چرخی به دور ساق های پوشیده در جورابش می زد.