توضیحات
زهرا در رمان پرستار محجوبم، دختری چادری است که به عنوان پرستار وارد خانه ماهد می شود. ماهد پسر بی قید و بند و رئیس شرکت حسابی او را آزار می دهد تا اینکه به خواست پدر ماهد آنها اجبارا با هم محرم می شوند…
اسم رمان: رمان پرستار محجوبم
نویسنده این اثر: زهرا علیپور
ژانر رمان: عاشقانه، مذهبی، طنز
گوشه ای از داستان رمان پرستار محجوبم
خجالت زده سری تکان می دهم و بعد از دادن یک سری توضیحات مربوط به کار از اتاق بیرون میزنم. امروز قرار بود سجاد برادرم از مشهد بیایند و من سر از پا نمی شناختم برای دیدن کوثر کوچولوی سه ساله…با مترو زودتر می رسیدم به همین خاطر با عجله سمت ایستگاه مترو می روم. همین که پایم به خانه می رسد مامان با غرغر به استقبالم می آید.
– به به چه عجب زهرا خانوم بالاخره تشریف آوردید…
با خنده چادرم را روی دسته مبل می اندازم و سمت کوثر که دست های کوچکش را برایم باز کرده بود می دوم.
– سلام عشق عمه!
آنقدر محو چلاندن و بوسیدنش می شوم که سجاد و محدثه با اخم نزدیکم می شوند.
– خوبه یکم ما رو هم تحویل بگیر…
یک گاز ابدار محکم از لپ سفید کوثر می گیرم و بلند می شوم و با هردویشان دست می دهم.
– به به چه عجب. خوش اومدید بابا!
سجاد مقنعم را می کشد.
– می بینم خانم مهندسی شدی برای خودت…
مامان با غرغر پایی به دست از آشپزخانه بیرون می آید.
– هی دیگه ما مگه می بینیمش..