توضیحات
آیلین در رمان پانتومیم، داشجوی سال دوم نقاشی است. او با خانواده ی کوچیک و دوست داشتنیش زندگی ای با روال ساده ای رو می گذرونه. و زیاده خواهی های آیلین و دنیای صورتی ای که همیشه برای خودش می خواد باعث میشه پسر های رنگارنگی رو توی زندگیش امتحان کنه تا به شاهزاده ای که می خواد برسه! با ورود پسر شعبده باز و مرموز به دانشگاه… روال اروم رمان اسیر پیچ و خم های های عجیبی میشه که…
اسم رمان: رمان پانتومیم
نویسنده این اثر: مرجان فریدی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان دانلود رمان پانتومیم
بعد این که فهمیدم دروغ گفته که پرشه داره و رئیس شرکته کلا همه علاقه ای که بهش داشتم پودر شد. نه این که چون دروغ گفته…نه! پول مهم بود و قیافه و کمی ام علاقه کمی بهش علاقه داشتم و اگر پول رو قیافه ام داشت می شد رویاهام
ولی… مهرادم خوب بود می تونست همونی باشه که می خوام.
ازش خوشم می اومد وضعشم خیلی خوبه. باید فردا توی دانشگاه دست از سردووندنش بردارم…وقت عمله! ساندویچ رو تا جایی که تونستم توی حلقومم چپوندم و معین داشت با اشتها می خورد زدم تو سرش و با دهن پر گفتم:
-کم بخور مثل گاو شدی!
با حرص سرش رو به دست گرفت و گفت:
-مامان یه چیزی بهش بگو ها..
آرام مهربون خم شد و لپ معین رو بوسید و رو به من گفت:
-چی کار داریش آیلین؟
به زور چایی لقمه رو قورت دادم و گفتم:
-این بزرگ تر شه بعدا از چشم ما میبینه که جلوی شکمش رو نگرفتیم٬شبیه بشکه شده! دو روز دیگه ام شبیه پلایشگاه نفت میشه حالا ببین کی گفتم.
معین با لپای آویزون بلند شد و گفت:
-کوفت بخورم اصلا
هر روز موقع خوندن رمان به گذشتهام فکر میکنم و حس خوبی بهم دست میده.
خب، تجربهام میگه که رمان خوندن واقعاً خیلی نفس گیر و جذابه!
برای من خوندن رمان خیلی چیزها رو درباره شخصیت ها و مسائل مختلف آشنا می کنه.