توضیحات
بارانا در رمان نفس داغ، روز تولد دوست پسرش به خاطر درخواست اون وارد یه رابطه میشه که می فهمه دختر نیست. از نه سالگیش وارد دنیای زنانه شده دوست پسرش اونو قبول نمی کنه. بارانا برای همین از سر انتقام در جشن عروسی دوست پسرش شرکت یه سری اتفاقایی براش می افته که کلا زندگی بارانا رو تغییر میده……
اسم رمان: رمان نفس داغ
نویسنده این اثر: طاهره خطائی
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
گوشه ای از داستان رمان نفس داغ
از اول مجلس خیلی معذب و ناراحت بودم از اینکه من به عنوان دوست دخترش و نامزد آینده اش آخر از همه در جریان تولدش قرار گرفته بودم و کادوئی هم نداشتم که بهش بدم. خجالت کشیدم پیش دوستاش …هر چند خود مانی کمی با گفتن اینکه هدیه ی بارانا سوپرایز و خصوصیه کمی موضوع رو ماستمالی کرد تا بچه ها هوی بکشن و کلمه ی خصوصی رو سوژه کنن …
بازم با این وجود از اینکه سالروز تولد عشقمو فراموش کرده بودم خجالت می کشیدم و خیلی هم ناراحت بودم …از دست خودم همه ی دوستاش رفته بودن. تنها منو اون تو خونه مجردیش تنها بودیم وقت رفتن ماندانا دختر عموش برام چشم غره ایی اومده بود که نگو…
تقریبا سه روزی هم از خواستگاری رسمیش میگذشت. همه جواب منو می دونستن که بله هست. این فرصت برا فکر کردن هم نمایشی بود. هم خانواده من هم خانواده مانی ما رو نامزد هم می دونستن دوستامونم که می دونستن که ما سه سالی می شد که دوست دختر و پسر بودیم.