توضیحات
می خواهم در رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم، از دختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردی هست که این دختر گذشته اش رو دزدید. دختری که خدمتکار خانه ی مردی شد که تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کند… روزگار تلخ می چرخد اما هنوز یک چیزهایی هست… چیزهایی که قرار است گرفتار کند دختری رو که از زور کتک مردی سرد و مغرور زبانش بند آمد و لال شد…
اسم رمان: رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم
نویسنده این اثر: رویا رستمی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان دانلود رمان نذار دنیا رو دیوونه کنم
گفت و گوشی را روی سینه ی پانیذ پرت کرد و با عجله پالتویش را برداشت و از خانه بیرون زد. استرس و نگرانی غول شد روی پانیذ چمبره زد. با دستانی لرزان که دور گوشیش حلقه شده بود به اتاقش رفت. بدون آنکه لباسهایش را درآورد منتظر خبری از رامبد شد.
نمی دانست دقیقا چند ساعت است که خشک نشسته بود و منتظر شده بود، تا بالاخره صدای مردی که خود را ناتوان و رنجور روی پله ها می کشید توجه اش را جلب کرد. بدون آنکه فکر کند که در اتاق ماندنش بهتر از هزار بار دیدار عذاب آور رامبد است، با عجله گوشی را روی تخت رها کرد و از اتاق بیرون رفت.
چشمش به رامبد افتاد. این مرد 27 ساله خورد شده بود. تاتوانی از خبر هولناکی که روی دوشش سنگینی می کرد، او را زمین زده کرده بود. صدای در اتاق آشنایی توجه اش را جلب کرد؛ سر بلند کرد. نگاهش به دختری افتاد که با نگرانی مرتب با انگشتان دستش کشتی می گرفت و استرس در چشمانش دو دو می زد.
بله، من به دنبال رمانی هستم که داستانش در دوره تاریخی واقعی اتفاق بیفتد، پیشنهادی دارید؟
با خوندن این رمان بهتر میتونم از ذهنم فرار کنم.
هر رمان داستان جالب و جذابی داره و کسانی که خوندن رمان رو منتقد می کنند، حتی یک رمان رو امتحان نکردهاند.