توضیحات
رمان منی که سخت می گیرم، درباره دختری هست که با کلک برادراش که همخونه پسره بودن تو خارج، میمونه بازم با کلک پسره رو مجبور به عقد دختره میکنن تا به دختره اقامت بدن…
اسم رمان: رمان منی که سخت می گیرم
نویسنده این اثر: ارغوان الف
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، بزرگسال
گوشه ای از داستان رمان منی که سخت می گیرم
با قدم های بلند خودش رو به بیرون مترو رسوند. نزدیک خط عابر پیاده که رسید با دست های لرزون دکمه ی «واک» رو زد. سعی کرد نفس های آهسته و منظم بکشه..!. با نگاه به ساعت تلفنش یکه خورد. باورش نمی شد ساعت یازده و ربع باشه! چند تا میس کال داشت ولی انقدر زمان نداشت تا چکشون کنه!
با خودش گفت:
-حتما بچه هان! نگرانم شدن…
ترسش رو با بازدمش بیرون داد و دعا کرد:
-خدایا فقط زودتر برسم خونه!
چراغ عابر که سفید شد همراه بقیه آدم ها راه افتاد و به سرعت قدم هاش افزود. صدای موزیک تندِاسپنیش از یکی از بارهای اون طرف خیابون چند نفری رو به اون سمت کشوند…
کم کم ازتعداد آدم ها و ماشین ها کاسته می شد. اما چراغ های روشن داخل مغازه های بسته بهش دلگرمی می داد که همینطور به راهش ادامه بده. گاهی اطراف را می پائید. با اینکه بعید می دونست ولی باز احساس می کرد ممکنه هر لحظه پیداشون بشه!! اتفاقات امشب شک بدی بهش داده بود. تمرکزش به هم ریخته بود.