توضیحات
رمان ملکه پوشالی چهارمین جلد از مجموعه داستانی پادشاه پریان است که راجع به دختریه که پدر مادرش به قتل رسیدن به دست پدرخوندش. حالا تو سرزمین پریان میخواد انتقام بگیره. شخصیت اصلی بی نقص نیست و خیلی تلاش میکنه که نقصاشو جبران کنه و به هدفش برسه. داستان جذابه، روندش داستان کند نیست، توصیف اضافی حوصله سربر نداره و فضای داستانم قشنگه…
نام این اثر: رمان ملکه پوشالی
نگارنده: هالی بلک
سبک: عاشقانه، تخیلی، ماجراجویی
قسمتی از رمان ملکه پوشالی
بفن، ستاره شناس سلطنتی چپ چپ به جدول ستارگان نگاهی کرد و وقتی مطمعن شد قرار است جوان ترین شاهزاده الف هیم به دنیا بیاید، تمام تلاشش را کرد تا یکه نخورد. یک هفته از تولد شاهزاده کاردن گذشت و او بالاخره به بارگاه شاه بزرگ شرف یاب شد. بر خلاف این یکی، پنج وارث قبل خیلی زود در معرض دیدگان شاه بزرگ قرار گرفته بودند.
در واقع هنوز چهره هایشان از فشار زایمان سرخ بود، اما بانو آشا قدغن کرده بود که شاه بزرگ به دیدنش بیاید. چون می خواست بعد از به دنیا آمدن بچه به اندازه کافی سرحال شود. وقتی روز موعود فرا رسید، نوزاد چروک و خشکیده بود و در سکوت با چشمان سیاهش خیره به الدرد نگاه می کرد.
لحظه ای دم شلاق مانندش را با چنان نیرویی تکان داد که نزدیک بود قنداقش از هم باز شود. بانو آشا نمی دانست چطور باید آرامش کند. در واقع طوری کودک را در دست گرفته بود که انگار امیدوار بود کسی بیاید و بار اضافی را از او بگیرد.
