توضیحات
هاشم در رمان فصل عاشقی، دختری را میبند که تمام اخلاقیات با معیارهای که او از همسر آینده ی خود انتظار دارد را در او میبند. با خیال اینکه خوابی که دیده بود در حال اتفاق افتادن هست عاشق آن دختر میشود و درگیر او …
اسم رمان: رمان فصل عاشقی
نویسنده این اثر: هاشم میلانی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان رمان فصل عاشقی
داستان در مورد پسری بسیار خجالتی و درونگرا است که فوق العاده کم حرف و کمتر با کسی دوستی می کنه. به خصوص اگر طرف جنس مخالف باشه ولی در عین حال باهوش، در بعضی موارد بسیار مغرور و احساسی، آدمیه که تابع جمع همینطور کسی که حرف بابا و مامانش رو گوش میداد. اسم این پسر هاشمه.
گذشته از این چیزها بذارید داستان رو از اونجایی شروع کنیم که هاشم در مقطع دوم دبیرستان در حال تحصیله و تقریبا در سن 16 – 17 سالگیش به سر می بره که شور و شوق رفتن به دانشگاه از اون زمان در دلش طنین انداز شده بود. اون روزا هاشم در دبیرستان چند تا دوست داشت؛ ولی با یکیشون خیلی رفیق بود و اسم اون محمد بود.
هاشم و محمد با اینکه دوستای بسیار صمیمی بودن، ولی اصلا از خانواده هم هیچ اطلاعاتی نداشتن. در آن زمان هاشم و محمد خیلی به درس شیمی علاقه داشتند که به خواسته محمد همان سال برای اولین بار در المپیاد شیمی ثبت نام کردند. ولی با وجود اینگه تمامی شرکت کنندگان آن خیلی باهوش و زرنگ بودند و از سویی این اولین تجربه المپیادی این دو دوست بود.