رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: غیث
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: مستانه بانو
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 2267

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان غیث از مستانه بانو با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…»«غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن…گذشتن و به پشت سرشون هم نگاه نکردن… اما تعداد انگشت‌شماری بودن که میون شایدهای زندگیشون تأمل کردن و اون چیزی رو که می‌خواستن به دست آوردن…

خلاصه رمان : غیث

دوست نداشت با مردی که در مقابلش قد علم کرد و با صدای بلند نارضایتی اش را اعلام کرد در یک نقطه قرار
بگیرد. آب دهانش را قورت داد و پله ی آخر را به زمین ختم کرد. پیراهن حریرش در دستان نوازشگر باد به رقص درآمد و روبنده اش برای لحظه ای به دست بازیگوش همان باد نوازشگر کنار رفت. لبهای قرمزش لحظه ای نگاه غیث را پایین کشید و همان یک لحظه را شکار ذهن خود کرد. نفس بریده اش از خشم را فرو برد و نگاهش را از قد و
قامت دخترک گرفت.

باید تحمل میکرد؛ این گونه رفتارها برای غیث تکراری و عادی بود. باید ساعتی را تحملش میکرد. انگشتانش را دور فرمان ماشین پیچاند و فشرد. انگار که خود را برای آغاز مسابقه ای حیاتی آماده میکرد که باید برنده ی میدانش میشد. حالت جدی صورتش را حفظ کرد و صدای باز شدن در ماشین را شنید. حرکت آرام ماشین نشان از نشستن دختر جوان میداد. بی آنکه نگاهش را از آینه به سمت او فراری دهد لبهایش را روی هم فشرد و دستش را برای روشن کردن ماشین دراز کرد.

فیروز علی در را بست و به دختر جوان گفت: نگران نباش دخترم، سرعتش رو کنترل می کنه… انگار واقعا می ترسید که پدرش مدام بر این مسأله تاکید داشت و غیث باید رعایت میکرد. به سمت غیث آمد و گفت: بابا… همین یک کلمه باعث شد غیث تیز پاسخ دهد: میدونم چشم. پایش را روی گاز فشرد و ادامه داد: خدانگهدار…پیرمرد چشم روی هم نهاد و غیث آب نمای سنگی مقابل عمارت را دور زد و به سمت در حیاط رفت. سکوت مطلق درون ماشین اخم را به چهره مرد جوان هدیه داد

خرید کتاب
40,000 تومان
  • admin
  • 704 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای رمان غیث از مستانه بانو بسته هستند
https://romankhaan.ir/?p=23665
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!