توضیحات
مالوری کوئین در رمان عکس های پنهان، به تازگی دورهی توانبخشی را به پایان رسانده است. او در حومهی شهر اسپرینگ بروک نیوجرسی به عنوان پرستار بچهی خانوادهی مکسول مشعوب له کار میشود. او باید از پسر پنج سالهی آنها، تدی، مراقبت کند. تدی علاقهی فراوانی به نقاشی دارد و همیشه دفتر طراحی و مدادهایش همراهش هستند. نقاشی های او طرح هایی ساده و معمولیاند… تا اینکه یک روز او چیز متفاوتی نقاشی میکند. مردی در جنگل که جسد بی جان زنی را روی زمین می کشد.
اسم رمان: رمان عکس های پنهان
نویسنده این اثر: جیسون ریکولاک
ژانر رمان: جنایی، معمایی
گوشه ای از داستان رمان عکس های پنهان
چند سال پیش که پول هایم داشت ته می کشید، برای یک مطالعه تحقیقاتی در دانشگاه پنسیلوانیا داوطلب شدم. راهنماها مرا به دانشکده ی پزشکی مرکزی واقع در فیلی غربی و به یک تالار سخنرانی بزرگ بردند که پر از زنان بین هجده تا سی و پنج ساله بود. صندلی ها به تعداد کافی نبود و من که تقریبا جز آخرین نفرات رسیده بودم، مجبور شدم لرزان روی زمین بنشینم.
آنجا قهوه و دونات مجانی به ما دادند و یک تلویزیون بزرگ هم داشتند که در حال پخش مسابقه تلویزیونی قیمت مناسب بود. اما اغلب افراد سرشان در گوشی های تلفن همراهشان بود. جو حاکم بر فضا شبیه اداره ی دی ام دبلیو بود. با این تفاوت که اینجا همه ی ما به طور ساعتی پول می گرفتیم. بنابراین به نظر می رسید مردم از تمام روز منتظر ماندن خوشحال نیز باشند.
پزشکی با روپوش سفید آزمایشگاه برخاست و خودش را معرفی کرد. او گفت که نامش سوزان، یا استیسی یا سامانتا است و از همکاران این برنامه تحقیقاتی بالینی است. او همه شرایط انصراف و هشدارهای معمول را برایمان خواند و تذکر داد که صدور غرامت فقط به صورت کارت هدیه آمازون خواهد بود؛ نه چک و نه پول نقد. چند نفر کمی غر زدند و شکایت کردند؛ اما من اهمیت ندادم….