توضیحات
سیاوش درست در آخرین دقایق زندگی مشترکش با سحر می فهمد اگر تلاش نکند همسرش را برای همیشه از دست داده و این درست زمانی است که سحر روش عجیبی برای نجات رابطه اش با سیاوش ابداع کرده… رمان عشق در وقت اضافه داستان سیاوش مغرور و سحر عاقل است…
اسم رمان: رمان عشق در وقت اضافه
نویسنده این اثر: مریم چاهی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان رمان عشق در وقت اضافه
هفت سال زندگی مشترک ما به ساعت ها جر و بحث گذشت که امروز کنار هم جلوی قاضی نشسته ایم. پرسید آیا او را می زنم؟ آیا خرجی نمی دهم؟ سوال ها قطار شد و او فقط بهت زده و خیره به نقطه نامعلومی گفت من هیچ کدام از این خصوصیات را ندارم. از نظر قانون من مرد بی مشکلی بودم اما خودم می دانستم چه بر سر زندگی ام آورده ام.
پوزخند زدم و سحر آتش گرفت. چطور به قاضی می گفت از روز اول نفس کشیدن را برایش زهر کردم؟ این حرف ها محکمه پسند نبود. قانون حق را به من می داد. کافی بود بگویم به جز سال اول، شش سال از زندگی مشترکمان را در دو اتاق مجزا سپری کرده ایم تا محکوم به عدم تمکین شود. وکیل گفت حتی ممکن است برای زن خسارت تعیین کنند.
خودم هم نمی دانم چرا با اینکه می دانم هیچ احساسی بین ما نبود. نمی خواستم طلاقش دهم. از روز اول هم برای من فقط بهترین گزینه بود. خانواده گفتند خوب است و من هم گفتم برویم تمامش کنیم. او سعی کرد وضع را عوض کند اما من حواسم جای دیگری بود.
