توضیحات
سپیدار کرمانی در رمان طومار، دختر ته تغاری حاج نعمت الله کرمانی، بسی بسیار شیرین و جذاب و پر هیجان هست. او از وقتی یادشه یه آرزوی بزرگ تو سرش داشته… یک کتابفروشی که بتونه پشت پیشخونش بشینه و به آدم های که مثل خودش عاشق کتابن کتاب بفروشه. سپیدار با حمایت خانواده مغازه کتابفروشی تاسیس میکنه… حالا یک مغازه کیف و کفش فروشی هست که صاحب اون مغازه آدمی هست با خلق و خوی رفتاری خاص…
اسم رمان: رمان طومار
نویسنده این اثر: زهرا ارجمندنیا
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی
گوشه ای از داستان دانلود رمان طومار
همچنین ماست ترش شده ای که از وسط هفته بالای یخچال قدیمی نگه می داشت را، به عشق نوه هایش تبدیل می کرد به دوغ دست سازی که درونش از نعنا و گل محمدی، با دست و دلبازی استفاده می کرد. خانه… جمعه ها یک طور دیگری رفت و روب می شد. مخده ها و پشتی های قدیمی، گرد و خاکشان تکانده می شد تا مردها ریشان تکیه بزنند.
سماور زغالی با سرکه و جوش شیرین جرم هایش را نابود می کرد تا چای خوش عطر زعفرانی تحویل مهمان ها دهد. درهای پنج دری، رو به ایوان باز می شد تا وقتی توی سالن می نشستند، حیاط و درخت هایش توی دید باشند و نور، خودش را تا وسط خانه بکشد.
عزیز می گفت نور، مهمان سرزده و پربرکت خانه است و نباید راه ورودش را بست. این قصه ی هر جمعه ای بود که، با آمدن سودابه و عروس ها، کارهای اندک باقی مانده به آنها سپرده می شد و صاحب مهمانی، با خیالی راحت تر شده می نشست کنار پسرها و داماد بزرگش!
احساس میکنم که اون مرد در داستان این کتاب، من هستم.
شخصیتها در رمان دنیایی برایم پیش میارن که هنوز در واقعیت تجربه نکردم و این خیلی تحریک کننده و هیجان زدهکنندهست.
خوندن رمان یک لذت بینظیر برای منه، محلی برای دلبهدل بودن با شخصیتهای فوقالعاده و پرشور، با دنیای آنان.