رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان طهران 55
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: مینا شوکتی
  • ویراستار: رمان خوان

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان طهران 55 از مینا شوکتی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

گوینده‌ی رادیو همچنان مشغول اطلاع رسانی وضعیت افزایش دما در روز های آینده بود و او با تمام وجود، در آن اتاقک خفه‌ی تاکسی، افزایش آن‌را حس می‌کرد. هر سال هوا کمی فرصت می‌داد تا از بهار لذت ببرند و بعد گرم می‌شد. امسال اما انگار تابستان، نیامده حسابی در خرداد رخ نموده بود که همه حساب کار دستشان بیاید چه تابستان آتشینی در پیش دارند! اصلا همه چیز امسال و حس و حالش با سال‌های قبل، فرق داشت…

خلاصه رمان : طهران 55

مقابل در ورودی خانه ایستاد و برای پیدا کردن کلید، دست داخل جیب کوله‌اش برد. سر و صدایی که از داخل حیاط خانه به گوشش رسید باعث شد با استرس دست از گشتن بکشد و گوش تیز کند. کمی که دقت کرد صدای علی را تشخیص داد و نفس راحتی کشید. کلید را که پیدا کرد آرام در را باز کرد و داخل رفت. ایستاد و نگاهش را به سمت راستش دوخت؛ خلیل روی تخت چوبی حیاط نشسته بود و علی مشغول آب دادن به باغچه بود. آنقدر گرم صحبت بودند که حتی متوجه‌ی آمدن او نشدند‌.

با دیدن رنگ و روی خلیل که انگار نسبت به روز‌های قبل بهتر و سر جایش برگشته بود گل از گلش شکفت. در را پشت سرش آرام بست. همان‌طور که به سمت مردهای خانه می‌رفت سلام بلند بالایی هم داد. خلیل با مهربانی سمتش چرخید: سلام باباجان. خسته نباشی‌. جلو رفت و گونه‌ی او را محکم بوسید. علی که تازه متوجه‌ی آمدنش شده بود از پشت شاخه‌ی درخت سرکی کشید: سلام دخترم. خوبی؟ تشکر کرد و کوله‌اش را کنار خلیل روی تخت گذاشت. جلو رفت و پرسید: چی‌کار می‌کنید عمو؟

شاخه‌های خشکِ داخل دستانش را نشان او داد: نمی‌دونم چرا بعضی شاخه‌ها خشک شدن! دارم هرسشون می‌کنم. نوا سر تکان داد و به تیپ خانگی او نگاهی انداخت. علی تظاهر می‌کرد که نمی‌داند وگرنه همه‌‌ی اهالی خانه خوب می‌دانستند علت پژمردگی باغچه چیست؛ از وقتی خلیل گوشه‌ی خانه افتاده بود درختان باغچه‌ هم عزم خشک شدن کرده بودند و در نبود باغبانشان تمایلی به رشد و نمو هم از خود نشان نمی‌دادند. باز جای شکرش باقی بود که باغچه علتی شده بود تا خلیل امروز خودش از جا بلند شود و به آن رسیدگی کند…

خلاصه کتاب
گوینده‌ی رادیو همچنان مشغول اطلاع رسانی وضعیت افزایش دما در روز های آینده بود و او با تمام وجود، در آن اتاقک خفه‌ی تاکسی، افزایش آن‌را حس می‌کرد. هر سال هوا کمی فرصت می‌داد تا از بهار لذت ببرند و بعد گرم می‌شد. امسال اما انگار تابستان، نیامده حسابی در خرداد رخ نموده بود که همه حساب کار دستشان بیاید چه تابستان آتشینی در پیش دارند! اصلا همه چیز امسال و حس و حالش با سال‌های قبل، فرق داشت...
خرید کتاب
25,900 تومان
https://romankhaan.ir/?p=3745
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پرند
    9 آذر -622 | 00:00

    به نظر شما رمان‌ها در کدام فرمت قابل دانلود هستند؟

  • تارا
    9 آذر -622 | 00:00

    خواندن رمان، یک روش بهینه برای رفع خستگی و دلتنگی روزانه است.

  • پریا
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن یه رمان جذاب، به درک بهتر مفاهیمی که در کتاب های دیگه واقع شده، کمک می‌کنه.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!