رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان صاعقه در باروت عشق
  • ژانر: عاشقانه، طنز، کلکلی
  • نویسنده: عاطفه مرادی
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 2280

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان صاعقه در باروت عشق از عاطفه مرادی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

بهادر پسری زخم خورده و پولدار که به خاطر خیانت پدرش به مادرش از عشق و دخترا متنفره تا یه روز یه دختر زبون دراز و نیم وجبی سرراز زندگیش در میاره که با خرابکاریا و سرتقی اش بهادر و عاصی میکنه اما خب بهادر یه روز به خودش میاد و میبینه که…

خلاصه رمان : صاعقه در باروت عشق

پس از خداحافظی از خانه بیرون می زنم و سوار می شوم. به اواسط راه که می رسم زنگ زدن های ترانه از نو شروع می شود، حیف که منتظر یک تماس مهمم وگرنه خاموش می کردم. به قدری روی روانم یورتمه می رود که گوشی را از روی داشبورد چنگ می زنم، هدست بلوتوث را نمی دانم کجا گذاشته ام. صدای ترانه زودتر از من بلند می شود. – بهادر… – زهرمار، چی میخوای؟ نمیفهمی وقتی جواب نمیدم یعنی مزاحمی؟ جاده خلوت است و به جرئت می توانم بگم پرنده هم پر نمی زند و با خیال راحت سرعتم را زیاد می کنم. – باز تو بداخلاق شدی؟

خواستم بگم بهداد بهم زنگ زده. – به جهنم… – وای دیوونه پرده گوشم و پاره کردی! اونوقت اگه نگم من و بیچاره میکنی از بس غر میزنی، خب اومدم بهت بگم مزاحمم میشه. – عزیزم زر نزن کرم از خود درخته! – خیلی بیشعوری بخدا، تو نبودی می‌گفتی کسی نباید نزدیکم بشه؟ دو دستی فرمان را چسبیده ام و به جلو خیره ام اما اعصابم از چرندیاتش مختل است و تمرکزی ندارم. – من اگه میگم کسی نزدیکت نشه واسه خودم میترسم فردا پس فردا ایدز نگیرم. می خندد. -خاک بر سرت… – تموم؟ شتابزده می گوید: نه نه! یه چیزی… -خب؟ کمی طولش می‌دهد.

– بهادر رفتم واسه ماشین ثبت نام کردم باید یه مقدارش رو پیش بدم الان پولم کم اومده فردا هم باید واریز کنم میشه یه کم جلوتر بهم بدی؟ کلافه می گویم. -تو آدم نیستی؟ فکر کردی رو گنج نشستم؟ خودم کلی قسط و بدهکاری دارم مفت مفت بدم سرکار خانم تا هر لاشی از اونور میرسه سوارش کنی و تهشم به ریش من بخندی؟ صدایش را سمباده می کشد. – آه بهادر! تو که میدونی من به بهداد اصلا محل نمیدم باور کن اون سری هم… _ببند دهنتو! خب؟ ببند! توضیح نمیخوام بذار برسم خونه یه مقدار برات پول میفرستم. -مرسی عش… -آخرهفته منتظرتم.

خلاصه کتاب
بهادر پسری زخم خورده و پولدار که به خاطر خیانت پدرش به مادرش از عشق و دخترا متنفره تا یه روز یه دختر زبون دراز و نیم وجبی سرراز زندگیش در میاره که با خرابکاریا و سرتقی اش بهادر و عاصی میکنه اما خب بهادر یه روز به خودش میاد و میبینه که...
https://romankhaan.ir/?p=12558
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات
  • جوانمرد
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن یه رمان، تغییر نگرش آدم به دنیا رو همراه داره.

  • پی شاد
    9 آذر -622 | 00:00

    عالی بود! من خیلی لذت بردم از خوندن رمانشون.

  • حافظ
    9 آذر -622 | 00:00

    با خواندن یک کتاب، فضای دنیایی ویژه‌ای نرمالی می‌یابیم که بهتر است هر چه زودتر به آن بپردازیم.

  • بهروز
    9 آذر -622 | 00:00

    معتاد شدن به خوندن این رمان یعنی تله‌گرفتن شدن در دنیای داستانش و لذت بردن از اون.

  • پرشنگ
    9 آذر -622 | 00:00

    می‌توانم فایل رمانی را به دو بخش تقسیم کنم تا بهتر بتوانم آن را خواند؟

  • پریا
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن رمان یک لذت بی‌نظیر برای منه، محلی برای دل‌به‌دل بودن با شخصیت‌های فوق‌العاده و پرشور، با دنیای آنان.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!