توضیحات
رمان شیخ عرب داستان زندگی شیخی است که دیوارهایی از سنگ نامرئی به دور خود کشیده است و هیچکس نمی تواند بجز ناتلی از آن عبور کند….
اسم رمان: رمان شیخ عرب
نویسنده این اثر: gzl
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی
گوشه ای از داستان دانلود رمان شیخ عرب
بلیط هوایپمارو گرفتم. فردا قرار شد برم دبی. من نمیخام برم دبی هوففف ب اجبار بابا باید میرفتم. دبی و هیچوقت دوس ندارم و نخواهم داشت. رو مبل نشستم کنترل تلویزیونو گرفتم رفتم سمت شبکه های جم فیلم ببینم…با داد رو به احمد گفتم(با زبان عربی): یعنی چی نمیشه سرمایه گزاری کرد. تو منو مسخره میکنی؟؟
احمد ی قدم عقب رفت معلوم بود ترسیده چون وقتی من عصبی شم ینی توفان. رفتم سمتش یقشو گرفتم چسبوندم ب دیوار گفتم: یا من فردا اون سرمایه گزاری رو میکنم یا کسی ک باعثش شدرو میگامممم فمیدییییی؟ سر تکون داد یقشو ول کردمو ازش دور شدم چنتا نفس عمیق کشیدمو گفتم: کی باعث شده؟
احمد: قوم زیدوالله
– بازم اونا بازم اوناا
با عصبانیت ی مشت زدم ب دیوار گفتم: میتونی بری….
احمد رفت. نشستم رو صندلی سرمو گرفتم تو دستام. من ی درسی ب شما بدم! حالا ک دارین هارم میکنین تا جنگ شه پس شه. گوشیو ورداشتم زنگ اسامه زدم بعد چقد درو زد اومد داخل.
من: اسامه افرادو جم کن فردا زنگ قوم زیدوالله بزن بیان وسط میدون. بگو شیخ شما رو ب مبارزه دعوت کرد.