شهر موش ها (جلد سوم از مجموعه در جستجوی دلتورا) از امیلی رودا

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان شهر موش ها (جلد سوم از مجموعه در جستجوی دلتورا) از امیلی رودا با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

لیف، باردا و جاسمین _سه همسفری که تنها نقطه مشترکشان، نفرت از دشمن واحد است_ برای پیدا کردن هفت گوهر گمشده کمربند جادویی دلتورا به جست و جوی خطرناکی دست می زنند. تنها زمانی که کمربند کامل شود ارباب سایه ها سرنگون می شود. آنها تا به حال موفق شده اند یاقوت زرد و یاقوت سرخ را بیابند. این دو گوهر که نیروهای مرموزی دارند به همسفران قدرت و شهامت می بخشند تا برای یافتن گوهر سوم تلاش کنند…

خلاصه رمان : شهر موش ها

لیف، باردا و جاسمین با پاهای خسته و بدنی فرسوده به سمت غرب، به طرف شهر افسانه ای موش ها پیش می رفتند. آنها چیز زیادی درباره مقصدشان نمی دانستند، بجز اینکه آنجا محلی اهریمنی بود و سال ها قبل، مردم آن شهر را ترک کرده بودند. اما تقریبا مطمئن بودند که یکی از هفت گوهر گم شده کمربند دلتورا آنجا پنهان شده است. آنها تمام روز را بی وقفه راه رفته بودند و حالا که خورشید درخشان به سوی افق می رفت، دلشان می خواست برای استراحت توقف کنند.

اما جاده ای که در آن راه میپیمودند در اثر عبور واگن ها شیارهای عمیقی پیدا کرده بود. این جاده از میان دشتی می گذشت که بوته های خار همه جای آن را پوشانده بود. خارها در دو طرف جاده تا دور دست ها امتداد داشتند. لیف آهی کشید و برای اطمینان خاطر دستش را زیر پیراهنش برد و کمربند را لمس کرد. حالا دیگر دو گوهر روی آن بود: یاقوت زرد و یاقوت سرخ. هردو آنها با مشکلات بسیاری به دست آمده بودند و برای پیدا کردنشان کارهای بزرگی انجام شده بود. مردم رالاد، که دو هفته گذشته را نزد آنها مانده بودند.

از جست و جوی آنها برای پیدا کردن گوهرهای گمشده اطلاعی نداشتند. مانوس، مردم رالاد که در جست و جوی یاقوت سرخ سهیم بود، نیز قسم یاد کرده بود که سکوت کند. اما مرگ تاگان، جادوگر اهریمنی و متحد ارباب سایه ها، که به دست این سه همسفر انجام گرفته بود، جزو اسرار نبود. مرگ دو نفر از سیزده فرزند تاگان هم که به سرنوشت مادرشان دچار شده بودند نیز جزو اسرار نبود. اهالی رالاد که سرانجام از نفرین تاگان نجات یافته بودند، از شادی آواز خوانده و این همسفران را بخاطر کارهایشان ستوده بودند.‌..