توضیحات
«طاهره کریم قاسمی» در رمان شب طاهره، بر حسب تصادف یکی از دوستان سیواندی سال پیش خود را هنگام انتخابات انجمن اولیا و مربیان مدرسه دخترش میبیند و به ناگاه تمام خاطرات گذشته محنتبارش برای او زنده میشود. «مرضیه» که از دوستان دوران دانشجویی و فعالیتهای سیاسی دهه ۶۰ طاهره است به او قول میدهد که دوباره همدیگر را ببینند…
اسم رمان: رمان شب طاهره
نویسنده این اثر: بلقیس سلیمانی
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
گوشه ای از داستان رمان شب طاهره
بدنش پیچ و تاب می خورد. نگاه ها را دنبال خودش می کشد. یک جور سحر آمیزی از میان صندلی ها می گذرد. تا به تریبون برسد چند بار برمی گردد و به جمع لبخند می زند. خودش است، مرضیه اسماعیلی. سی سال که هیچ؛ اگر هزار سال هم بگذرد، طاهره او را فراموش نمی کند؛ نه او را، نه حبیبه عمادی را و نه فرزانه رستمی را.
می گوید زبان آلمانی خوانده و سابقه فعالیت در انجمن اولیا و مربیان را هم دارد. چند بار میکروفون را جابجا می کند و سرانجام از خانم ها و آقایان می خواهد به او رای دهند تا اوضاع مدرسه را سر و سامان بدهد. همه برایش دست می زنند. طاهره هم دست می زند.
دوباره پیچ و تاب می خورد و از میان صندلی ها راه باز می کند. سر جایش که می نشیند، برمی گردد و به پشت سری هایش لبخند می زند و طاهره یک لحظه همان نگاه بی تاب آن سال ها را می بیند که از روی همه چیز و همه کس مثل برق و باد می گذرد. مهندس پور خلیل برخلاف مرضیه کند و سنگین راه می رود و تا به تریبون برسد طاهره تصمیمش را گرفته…