توضیحات
خانواده آلیس در رمان شبی نفرین شده، تصمیم میگیرند دخترشان را به یک اردو بفرستند تا در خانه تنها نماند؛ اما اگر میدانستند چه اتفاقی در پیش روی آلیس قرار دارد، هیچگاه چنین نمیکردند. آلیس با یک گروه به این اردوی وحشتناک میرود. آنها فکر میکنند که این یک اردوی تفریحی است؛ اما در حقیقت اردویی است، که در آن به آلیس و افراد دیگر آموزش جنگ و مبارزه با…
اسم رمان: رمان شبی نفرین شده
نویسنده این اثر: آرمیتا حسینی
ژانر رمان: عاشقانه، فانتزی، معمایی
گوشه ای از داستان رمان شبی نفرین شده
به اطرافم دقیق نگاه میکردم تا منشأ این صداها را پیدا کنم. دختری هفده یا هجده ساله روی زمین زانو زده بود و ناله می کرد. سمتش رفتم و موهایش را کنار زدم. با دیدن پوست سبز و چشمهای سفیدش، از او فاصله گرفتم. تا می توانستم دویدم، ولی او به دنبالم بود.
چشمانم را باز کردم. قلبم به شدت می تپید. با امشب، دقیقا سه شب میشود که کابوس می بینم؛ و هر بار همان چهره وحشتناک، کابوس من است. از روی تخت بلند شدم. موهایم را شانه کردم و از پله ها پایین رفتم. مادر با عجله چایی را نوشید و گفت:
– من دیگه میرم. تو اردو بهت خوش بگذره.
مادر از جایش بلند شد. مقداری پول از کیفش در آورد و به خدمتکارمان داد. بعد به سمت من آمد و با بوسه ای بر پیشانیم، پولی هم به من داد و از خانه بیرون رفت. خانم کریستون، چمدانم را به دستانم داد و با لبخند گفت:
– راننده منتظرته؛ بهتره بری…