توضیحات
داستان عاشقانه رمان شاه شطرنج اینگونه آغاز می شود… گیرم که باخته ام!!! اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد. شوخی که نیست، من شاه شطرنجم!!! تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم. آرزو طلب نمی کنم، آرزو می سازم.
اسم رمان: رمان شاه شطرنج
نویسنده این اثر: P*E*G*A*H
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
گوشه ای از داستان دانلود رمان شاه شطرنج
مرور می کنم. مرور می کنم هزاران بار. رخ و فیل و سربازانش را می شناسم اما از وزیر بی خبرم! خیلی تلاش کردم تا شناسایی اش کنم، اما نشد. این وزیر دربار را فقط به شرط ورود به بازی می توان شناخت و تنها خدا می داند که این صورتک ناشناس چقدر می تواند خطرناک باشد و تکان دادن مهره ها مقابل کسی که نمی شناسی چه ریسک بزرگی است.
می ایستم؛ درست مقابل شرکت! نگاهی به سر در بزرگ و پرهیبتش می کنم. شرکت امیر دارو گستر! دکمه اینتر مغزم را می زنم و برای بار هزارم تمام اطلاعاتی که به دست آورده ام لود می کنم اما به محض دیدن لیموزین مشکی، سریع پشت درخت تنومند رو به روی شرکت سنگر می گیرم.
تمام تنم چشم می شود و تمام حواسم، شنوایی! ماشین بزرگ و شش در توقف می کند. راننده سریع پیاده می شود و در را می گشاید. برق کفش های ورنی، چشمم را می زند. دستم را دور تنه درخت حلقه می کنم و خیره به مردی که با آرامش پا بر زمین می گذارد، می مانم. هیجان زده ام؟ نه اصلا!
شاید میدونید چه کتابهایی به من علاقه دارم و بتونید چندتا رمان مطابق سلیقهام پیشنهاد بدین؟
رمان خوندن به عنوان یه فرار از واقعیت یه قابلیتیه که توی سیستم هر کس هست.
آیا میتونم از یه سایت برای دانلود رمان استفاده کنم که خارج از کشور باشه؟