رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان سرنوشت عاشقی
  • ژانر: عاشقانه، طنز، کلکلی
  • نویسنده: آتنا و نرگس
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 131

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان سرنوشت عاشقی از آتنا و نرگس با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دنیا چه سرنوشتی و برای آدما رقم می زنه آخر این داستان به کجا ختم می شه؟ چه کسی میمونه و چه کسی میره؟ نفس، آیا می تونه مرگ خواهرش و قبول کنه؟ می تونه بعد از مرگ شایلین دوباره همون نفس بشه؟ آرشاویر می تونه مرگ عشقشو قبول کنه؟ در ادامه ی داستان ارشاویر و نفس با چیزهای جدیدی روبرو می شیم شخصیت و اتفاقاتی که زندگیه همه رو متحول می کنه… در جلد اول (متخصصین شیطون و مهندسین مغرور) با شخصیت ها آشنا شدیم و داستان زندگیه هر کدومو فهمیدیم و حالا… در جلد دوم…

خلاصه رمان : سرنوشت عاشقی

یک ماه گذشته و تو این یک ماه هیچ اتفاق خاصی نیافتاده؛ ولی من واقعا افسرده شدم روزای فرد میرم دانشگاه و روزای زوج بیمارستان. تو بیمارستان بچه ها خیلی سعی دارن من رو بخندونن و شادم کنن ولی فایده نداره همش سکوت می کنم و در حد چند کلمه حرف می زنم انگار با لبخند و خنده قهرم. از اون موقع تا حالا آرشاویرم ندیدم و سراغش رو از آرشام می گیرم که می گه اونم فرقی نکرده و همون طوریه. و یه چیزه خوب اینکه امیر پیروزی که رزیدنت قلب و عروق بود و امسال درسش تموم می شه، با مهسا نامزد کردن و قراره سال آینده عروسی کنن. با شنیدن این خبر بعد از چند ماه یه

لبخند رو لبم نشست. دست خودم نیست نمیتونم شاد باشم. امروز دانشجوهای پزشکی مغز و اعصاب ، زنان و زایمان، قلب و عروق سمینار دارن که منم جزوشون هستم. سمینار تو یکی از بهترین بیمارستانای تهران برگزار می شه که بیشتر پزشکا و استادا حضور دارن. من و پری یکی از بهترین رزیدنت های زنان زایمان انتخاب شدیم برای سمینار، برای قلب و عروقم امیر پیروزی و ملیکا معرفی شدن و برای مغز و اعصابم سه نفر از همکارا انتخاب شدن. یه شلوار لی جذب با یه مانتو مشکی تا یه کم پایین زانوم و یه مقنعه سرمه ای و کتونی نایک سرمه ای پوشیدم و فقط به برق لب زدم. سریع رفتم پایین و سوار ماشین شدم. به سمت خونه پری راه افتادم. دوتا بوق زدم که پری از خونه

اومد بیرون و یه مانتو و شلوار مشکی با مقنعه سرمه ای سرش بود. سوار ماشین شد و پر انرژی گفت پری: سلام. معمولی گفتم: سلام، خوبی؟ پری: اوهوم ولی استرس دارم، تو چی؟ _نه استرس ندارم، تمرین کردی که؟ پری: آره بابا. دیگه هیچی نگفتیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم. ساعت نه بود رسیدیم بیمارستان بزرگی و صد البته شلوغ پر بود از ماشین های گرون قیمت و لوکس. پری: انگار عروسیه، فقط یه ماشین عروس کم داریم. _اوهوم. بعد از اینکه یه جا پارک پیدا کردیم ماشین رو پارک کردم و بعد از برداشتن وسایلمون رفتیم سمت ساختمون، وارد ساختمون بیمارستان که شدیم…

خلاصه کتاب
دنیا چه سرنوشتی و برای آدما رقم می زنه آخر این داستان به کجا ختم می شه؟ چه کسی میمونه و چه کسی میره؟ نفس، آیا می تونه مرگ خواهرش و قبول کنه؟ می تونه بعد از مرگ شایلین دوباره همون نفس بشه؟ آرشاویر می تونه مرگ عشقشو قبول کنه؟ در ادامه ی داستان ارشاویر و نفس با چیزهای جدیدی روبرو می شیم شخصیت و اتفاقاتی که زندگیه همه رو متحول می کنه... در جلد اول (متخصصین شیطون و مهندسین مغرور) با شخصیت ها آشنا شدیم و داستان زندگیه هر کدومو فهمیدیم و حالا... در جلد دوم...
https://romankhaan.ir/?p=9170
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پرهام
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن رمان یک لذت بی‌نظیر برای منه، محلی برای دل‌به‌دل بودن با شخصیت‌های فوق‌العاده و پرشور، با دنیای آنان.

  • پرهیز
    9 آذر -622 | 00:00

    انتقالدهندگان داستان‌های خلاق و مهارت‌نمایانی هستند که بخشی از نوع فکر‌کردن من هستند.

  • بهادر
    9 آذر -622 | 00:00

    همواره از خوندن رمان لذت میبرم و گاهی احساس میکنم مثل یکی از شخصیت‌ها در دنیای داستان زندگی می‌کنم، خیلی خوبه!

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!