توضیحات
رمان ستاره سینما، در مورد دختری به نام سپیده است. برادر سیده یعنی سعید، به زندان افتاده است و سپیده مشغول کار است تا او را آزاد کند. سپیده عاشق بازیگری است در این بین با مردی به نام لهراسب شکیبا آشنا میشود. این مرد سپیده را دوست دارد و میخواهد زندگی او را تغییر دهد. این کتاب روایت تلاش آدمها برای زندگی بهتر است. زندگی که منتظر آن هستند. درد و رنج و خوشبختی را با هم نشان میدهد…
اسم رمان: ستاره سینما
نویسنده این اثر: ساجده سوزنچی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از رمان ستاره سینما
از فرط خستگی و تشنگی خودم را روی چمن های خیس از آب میدان رها کردم تا بلکه کمی حالم بهتر شود و انرژی تحلیل رفته ام باز گردد. نور آفتاب در هوای گرم تیر ماه بیشتر از هر زمانی تابیدن گرفته و بدنم را بی رحمانه به شلیک گرما بسته بود.
بعد از استراحتی کوتاه برخاستم و به کار هر روزه ام مشغول شدم. درست که سخت بود و طاقت فرسا، اما شاد بود و دلنشین. با هر غنچه ای که باز میشد، می شکفتم و با هر گلی که می پژمرد پرپر میشدم. رها شدن گیاهان زیبا از دست علف های هرز و زندگی بخشیدن به گلها برایم زیبا بود و زندگی در عین مشقت شیرین می گذشت.
کارگر شهرداری بودن و رسیدگی به گل و بوته های میدان های شهر پایتخت هم میتوانست شیرین باشد و شکر خدا را بر زبانم جاری کند. با دیدن یک جفت کفش چرمی واکس خورده ی شیک سر بالا اوردم تا به صاحب بی سر خاصیتش بگویم پایش را از روی زبان بسته های زیبایم بردارد. اما وقتی نگاهم به چهره اش افتاد تکلم و زبان مادری را فراموش کرده و به تته پته افتادم!