رمان خوان
دانلود رمان
  • نام: رمان زیر یک سقف
  • ژانر: عاشقانه، همخونه ای
  • نویسنده: فاطمه اشکو
  • ویراستار: رمان خوان
  • تعداد صفحات: 423

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان زیر یک سقف از فاطمه اشکو با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مهرنوش یه دختریه از جنس همه ی دخترا، بزرگ شده تو یه خونواده یِِ معمولی با یه قیافه ی خوب از شهره بوشهر، مهندسیه کامپیوتر دانشگاهِ تهران قبول میشه و وارد این شهر میشه. کاوه پسری از خود تهران، تقریبا متمول به نسبتِ مهرنوش، اون هم مهندسی کامپیوتر همون دانشگاه درس میخونه. مهرنوش به دلیلِ دیر رسیدن برای ثبت نام، خوابگاه گیرش نمیاد و به پیشنهاده کاوه با هم همخونه میشن…

خلاصه رمان : زیر یک سقف

بر خلاف آنچه که دیگران می گفتند تهران اونقدرهام دودی وار نبود. خیلی ترافیک بود و تا رسیدنه ما به خونه ی زنداییم چند ساعتی طول می کشید. نفس عمیقی کشیدم و به تهران شهره 4 ساله در انتظارم سلام کردم. بابا آروم رانندگی می کرد و سعی می کرد مواظب باشه تا صدمه ای به ماشینش و سرنشیناش نرسه. گناهی نداشت، زیاد تهران نمیومد و رانندگی کردن تو این شهر و خوب بلد نبود. با هر جون کندنی بود رسیدیم. مادره زن داییم مثل همیشه مهربون و خوشرو از ما استقبال کرد و ما رو به داخل دعوت کرد . به محض وارد شدنمون سروش و دیدم که با تلفن مشغول صحبت کردن بود. به سمت بابام اومد

و با تلفن قطع ارتباط کرد. دست بابام و به گرمی فشرد و از اون دعوت به نشستن کرد. سلام و علیک همه در حد معمول و طبق 3 هفته ی پیش که برای ثبت نام اومده بودیم صورت گرفت و همه جای نشین شدیم. قاب عکس پدره مرحومه زن داییم سارا، در بالای سالن خودنمایی می کرد، صلواتی و همراه با فاتحه ای کوتاه برای روح فوت شده اش فرستادم هرچی نباشه من تو خونه ی اون بودم و این بی انصافی بود که بخوام بیخیال این مرد نازنین و خونواده ی خوبش بشم. بفرمایید عزیزم! بخور گلوت ترم شه. واقعا که گلوم نیازه به گرم شدن داشت، بدونه هیچ فکری آب هویچ رو از روی سینی برداشتم و

با گلوم آشناش کردم. قیافه ی سروش آدم و یاد خونخواهی تو شاهنامه می انداخت. می خواستم داد بزنم بگم، بابا بخدا من نبودم که خواهر تو برداشتم بردم بوشهر یا اینکه افه بیام براش و بگم مگه داییم چشه که اینجوری درموردش حرف میزنی با نگاهات؟ بده داره براتون بچه میاره ؟! به چی فکر میکنین مهرنوش خانوم؟ فکر کنم من سپر بلاهاتونم اخه بد نگاه می کنین وای فهمید و من چاره ای جز سربه زیر شدن در برابرش و نداشتم. دستپاچه گفتم: هان… ببخشید بله؟ نه چیزی نیست از طرز حرف زدنم خودشو مامانش از خنده ریسه رفتن بابام با چشم غره ای حساب کارو در بدو ورود به من داد…

خلاصه کتاب
مهرنوش يه دختريه از جنس همه ي دخترا، بزرگ شده تو يه خونواده يِِ معمولي با يه قيافه ي خوب از شهره بوشهر، مهندسيه كامپيوتر دانشگاهِ تهران قبول ميشه و وارد اين شهر ميشه. كاوه پسري از خود تهران، تقريبا متمول به نسبتِ مهرنوش، اون هم مهندسي كامپيوتر همون دانشگاه درس میخونه. مهرنوش به دليلِ دير رسيدن براي ثبت نام، خوابگاه گيرش نمياد و به پيشنهاده كاوه با هم همخونه ميشن...
خرید کتاب
رایگان
https://romankhaan.ir/?p=6859
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • بهرام
    9 آذر -622 | 00:00

    شاید بعد از خواندن چندین بار، داستان کاملا مسلط به دنیای آن خواهی بود. علاوه بر این کتاب‌افزار برای چاپ خانگی و برنامه‌های کاربردی هم عرضه می‌شوند.

  • ترانه
    9 آذر -622 | 00:00

    سلام، به نظر شما پسوند فایل رمانی چیست؟

  • پاشایی
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا رمان‌هایی وجود دارند که ازشان می‌توان به صورت آنلاین استفاده کرد؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان خوان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!