رمان زیتون

توضیحات

رمان زیتون، داستان عاشقانه دختری را روایت می‌کند که پس از 9 سال به کشور خود ایران برمی‌گردد… او با دیدن هر گوشه‌ای از شهر خاطرات تلخ گذشته برایش زنده می‌شوند تا اینکه…

اسم رمان: رمان زیتون
نویسنده این اثر: الناز پاکپور
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی

گوشه ای از داستان دانلود رمان زیتون

شیشه رو کمی پایین می کشم. بوی بنزین، با بوی خوش بو کننده ی ماشین دلم رو به هم می زنه. دلم آشوبه. چقدر طول کشیده بود که این استرس همیشگی از بین بره و دوباره برگشته بود! راننده مسلسل وار داره از داداشش که رفته بوده ترکیه، تا غیرقانونی از اونجا بره اروپا حرف می زنه و رو روانمه.

به محض رسیدن به هتل باید به هاکان زنگ بزنم. می دونم الان تو حیاط خونه ی سفیدشون نشسته، حیاطی که وقتی از لبه ی باغچش پاهات رو آویزون می کنی، مثل دریای مرمره. دلم تنگ میشه. دنیز کفت بلیط برگشتم اپنه! یعنی آنقدر اپن هست که همین الان برگردم و با پروازی که اومدم برم استانبول؟

آبروی دنیز میزه! به هتل رسیدیم. شانس آوردم کمی پول ایرانی تو فرودگاه آتاتورک از یه توریست ایرانی خریدم. هر چند مطمئنم سرم کلاه رفت. پول راننده رو پرداختم. وارد هتل شدم. همه جا بوی تمیزی می داد. به پذیرش نزدیک شدم. مرد جوان خوش قیافه، نگاهی به لباس هام کرد.