توضیحات
رمان زنی به نام مجنون، داستان زندگی زنی است که عاشق شوهرشه ولی وقتی بچهی دومش رو باردار میشه، شوهرش میگه من این بچه رو نمیخوام و اگه میخوای زندگی کنی باید بچه رو سقط کنی و زن قبول نمیکنه و ماجراهایی که این وسط پیش میاد…
نام این اثر: رمان زنی به نام مجنون
نگارنده: ملیحه بخشی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان زنی به نام مجنون
سر بلند کردم و نوشته ی سر در محله که قصد ورود بهش رو داشتم، رو خوندم…«مرکز مداخله در بحران، اورژانس اجتماعی»
سری به افسوس تکان دادم و قدم روی پله های منتهی به اون سالن بزرگ گذاشتم. هرم گرم خونم رو به جوشش ننداخت. مدت ها بود خونم به جوشش ایستاده بود. چشم گردوندم و بین جمعیت پیداش کردم. ایستاده بود و سرش روی برگه ای خم بود…
این همون مردی بود که روزی محو قد و بالاش شدم.. قدم هام رو آروم به طرفش برداشتم. عجله ای برای رسیدن به عشق قدیمی که روزی تمام داشته های من از دنیا بود، نداشتم. قبل از رسیدن به روبروش، آهی که توی بطن قلبم گیر افتاده بود رو آزاد کردم و مقابلش محکم ایستادم.
صدام بدون احساس ولی استوار بود…
– سلام
نگاهش از روی برگه ی دستش کنده شد و به طرف من بالا اومد، کلام اونم احساس نداشت.
– سلام. مدارک هات رو بده.
و من سرم رو توی کیفم کردم و شناسنامه و کارت ملی رو بیرون کشیدم. اون به طرف میز رفت و منم دنبالش