توضیحات
در رمان رویای سپید می خوانیم که حامد بعد از ۸ سال زندگی زناشویی، عجولانه براثر یک اشتباه سپیده رو طلاق میده و پشیمون میشه. حالا خواستگار مطرحی برای سپیده پیدا شده، رگ غیرت حامد بالا زده و قصد داره سپیده رو برگردونه…
نام این اثر: رمان رویای سپید
نگارنده: کیوان عزیزی
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان رویای سپید
صدای شاد موزیک تولدت مبارک و همهمه ی مهمان ها لحظه ای قطع نمی شد. میگرن لعنتی امانم رو بریده بود. طوری که حالت تهوع داشتم و نشد یک لحظه جو مهمانی را تحمل کنم. چشمهایم از شدت گریه می سوخت. بیرون از چهار دیواری که خودم را در آن حبس کرده بودم، صدای جیغ و شادی کر کننده بچه های 4-5 ساله ی هم سن و سال هلن تمامی نداشت.
تازه سر شب بود و تا پاسی از شب باید این جهنم را تحمل می کردم. هیچ امیدی به بهبود نداشتم. هر از گاهی هلی یا سینا سر می زدند و حالم را می پرسیدند. سینا اصرار داشت مرا به دکتر ببرد ولی حال این کار را هم نداشتم. امروز بعد از مدت ها با دیدن حامد غافلگیر شدم.
هلی گفته بود حامد عذرخواهی کرده و نمی تواند در جشن تولد هلن شرکت کند. من از همه جا بی خبر و ندانسته که همه چیز برنامه ریزی شده است، این همه راه از اراک تا تهران آمدم. بار دیگر در اتاق باز و به دنبالش کلید برق زده شد. بی اراده چشمهایم را که به خاطر برخورد نور سوزش بیشتری پیدا کرد، بستم تا اذیتم نکند. این جور وقت ها تاریکی دردم را تسکین بیشتری می داد.