توضیحات
فراموشی آغاز داستان در رمان ذهن خالی از هما پور اصفهانی است. حادثه سبب فراموشی برای او شد تا قصهی زندگیش شکل بگیرد. تقدیرش چنین بود که ذهن خالی از هر چیز شود تا دست سرنوشت او را در مسیر تازهای گذارد. داستانی که علاوه بر هیجان، شما را شاد و لحظاتتان را سرشار از بوی آشنای محبت میسازد. ذهن خالی را بخوانید و از آن لذت ببرید…
اسم رمان: رمان ذهن خالی
نویسنده این اثر: هما پور اصفهانی
ژانر رمان: عاشقانه
گوشه ای از داستان دانلود رمان ذهن خالی
سر و صدای دخترها خوابید. حس کردم کسی داره پلکم رو می کشه. چشمام رو باز کرد، ولی به سختی! مردمک چشمم به نور عادت نداشت، چشم سریع عکس العمل نشون داد و لبریز از اشکی سوزنده شد. اینبار سعی کردم چشممو ببندم. انگار داشتم کور می شدم.
حس کردم هیچی نمی بینم. دوباره توی دنیای تاریک فرو رفتم و از شر نور شدیدی که انداخته بود توی چشمم خلاص شدم. دستش رو کشید عقب و اینبار دست بی جونم رو گرفت توی دستش. چند لحظه ای دستم رو نگه داشت، بعد صداش رو شنیدم.
– پولک جان، صدای من رو می شنوی؟ اگه می شنوی سعی کن دستم رو فشار بدی…
با من بود؟! دوباره پلکم لرزید. با همه قدرتم اینبار خواستم چشمامو باز کنم، بالاخره موفق شدم. چند میلیمتری لای پلکام رو باز کردم، اینبار از اون نور آزار دهنده خبری نبود. چشمم افتاد به سقف، یه سقف سفید که درست بالای سرم با یه مهتابی دو قلو نورانی شده بود….
خب، من نمیدونم چطوری میتونم فایل رمان رو دونلود کنم؟
دوست دارم هربار که رمانی مطالعه میکنم به یه دنیای جدید سفر کنم و شخصیتهایی رو بشناسم که قبلا هیچکدومو ندیده بودم.
داشتن این آزادی که در هر زمانی که خواستم، تنها کافیست به این صفحه برگشته و دوباره داستانش رو شروع کنم.