توضیحات

رمان دربست تا عاشقی
(بدون سانسور) دانلود رمان دربست تا عاشقی اثر marii72 با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
فاطمه و صدرا، دانشجوی باستان شناسی هردو شیطون و زبون دراز با این تفاوت که فاطمه یه دختر چادری و محجبس و شیطون اما…
صدرا یه پسر آزاد و با هر دختری گرم میگیره و شیطون.
از طرف دانشگاه راهی سفر فرهنگی و تحقیقی میشن که…
این دوتا از قطار جا میمونن و…
خلاصه رمان : دربست تا عاشقی
درحالی که برای خودم آواز میخوندم و از خجالت اعتماد به نفسم درمیومدم از اتاق زدم بیرون.
من: ننم دختری که شاههه ندااارهههه، صورتی داره که ماااه ندااارههه، به کس کسونش نمیییدههههه، به همه کسونش نمیدهههههه.
با دیدن بابا دستامو بالا بردم و بلند و پر انرژی گفت : سلام بر پدر گراااامممم.
بابا: علیکم سلام دختر خلممممممم.
با اخم گفتم: من خلم؟؟؟
بابا: اوممم. الان که فکر میکنم میبینم چل هم هستی.
با دلخوری و لب و لوچه آویزون گفتم: دو ساعته دارم به خودم اعتماد به نفس میدم بعد شما میای میزنی به حالم.
دماغمو کشید و گفت: د همین میگم خلی دیگه.
من: چه خل باشم, چه چل باشم, دختر شمام.
گوشمو کشید و گفت: الان یعنی من خل و چلم؟؟؟
همونطور که با گوشم کشیده میشدم بالا گفتم: ااای ای.
من کی اینو گفتم آخه؟ ااایییی گوشمممممم. مامانننننن.
تا مامان رو صدا کردم ولم کرد و گفت: خب دخترم دیگه چه خبر؟
ای من فدای بابای زن ذلیلم که عین موش از فیل میترسه.
موش از فیل میترسه یا فیل از موش؟
اصل نیت وجدان عزیزم لپ تپلی بابا روب*و*سیدم که.
مامان: باز تو از شوهر من آویزون شدی؟ چی از جونش میخوای آخه؟
از بابا جدا شدم و گفتم: ووویییی صاحابش اومد…
اگر فایل رمان دانلود شده را برای همیشه نگهداری کنم، آیا مشکلی دارد؟
علاقه توام به علم و عشق در داستان این صفحه با خوندن این رمان زیباتر شده!
انتقالدهندگان داستانهای خلاق و مهارتنمایانی هستند که بخشی از نوع فکرکردن من هستند.