توضیحات
در رمان دختران ربوده شده، مردی متولد شده با بیماری “الکسی تایمیا” و دختری آسیب دیده از جامعه کثیف اطرافش، چه ترکیبی خواهند شد برای یه برده داری و اطاعت جاودانه ابدی. در گوشه دیگر مردی تاجر دختران فراری و دختران دزدیده شده و برده هایی که از روی اجبار یا حتی از روی اختیار همگی از او اطاعت می کنند. کیست که از او اطاعت نکند؟
نام این اثر: رمان دختران ربوده شده
نگارنده: کیانا بهمن زاد
سبک: عاشقانه، خشن، مافیایی
قسمتی از رمان دختران ربوده شده
صدای قدم های مردانه اش سکوت سالن نسبتا تاریک و مخوف را شکست. ترس به تن تمام دخترانی که به خط کنار هم، زانو زده روی زمین نشسته بودن نشست. او مردی عادی نبود ختی مشتری عادی هم نبود. با اومدنش ناله ها و دردهای زیادی رو با خود به اطرافیان تحمیل می کرد. به خصوص برای دخترکی که انتخاب می شد.
مرد ایستاد شانه های پهن خود را عقب داد و سرد نگاهی به اطرافش انداخت. بالای سر اولین دخترکی که با لباس حریر سفید نازکی مقابلش روی زمین زانو زده بود ایستاد. دخترک به شدت می لرزید و مدام در دل خود از خدا طلب می کرد که او انتخاب نشود.
مرد بی هوا سیگار خود را تکانی داد. پوزخندی زد و کام عمیقی از سیگارش گرفت. همینطور از مقابل دخترها بدون آنکه بهشون نگاه کند، گذشت. آنقدر گذشت و گذشت تا اینکه قدم های مرد متوقف شد. ایستاد. نود درجه چرخید و خود را مقابل دخترکی دید که مانند بقیه دخترها لباس حریر نازکی تنش بود.
