توضیحات
رمان خواهران گمشده دومین جلد از مجموعه داستان پادشاه پریان است که در بخشی از آن می خوانیم…در آن هنگام که جود در دربار الفهیم، در مقابل شاهزاده کاردنِ سنگدل میجنگید تا قدرت را به چنگ بیاورد، خواهرش، ترین، داشت به لوکِ شارلاتان دل میبست. جود و ترین بارها در برابر یکدیگر قرار گرفتند، اما هیچکدام از این خواهرانِ دوقلو چیزی از نقشهها و نیاتش بروز نداد….
نام این اثر: رمان خواهران گمشده
نگارنده: هالی بلک
سبک: عاشقانه، تخیلی، ماجراجویی
قسمتی از رمان خواهران گمشده
داستان آقای فاکس را یادت هست؟ روزی روزگاری دختری زیبا و باهوش بود که برادران بزرگتر و عشاقش دوستش داشتند. یکی از این عشاق مردی به نام آقای فاکس بود. هیچ کس زیاد این مرد را نمی شناخت. فقط می دانستند بسیار متشخص و مبادی آداب است و در قلعه ای بزرگ زندگی می کند.
دختر در میان همه ی خواستگارهایش او را از همه بیشتر دوست داشت و طولی نکشید که قرار و مدار ازدواج گذاشتند. دختر نه تنها زیبا و باهوش بود، که کنجکاوی زیادی هم داشت. برای همین قبل از ازدواج، یک روز که آقای فاکس برای کار به جای دوری رفته بود، دختر به قلعه ای رفت که قرار بود در آن زندگی کند.
همان طور که مردم می گفتند، قلعه باعظمت بود و شاخه های پیچک از دیوارهای بلند و مستحکمش بالا خزیده بود و خندقی عمیق و نمناک داشت. همان طور که به قلعه نزدیک می شد، بر فراز دروازه اش کلمه هایی را دید که روی سنگ حک شده بودند؛ شجاع باش، شجاع باش.